یاس نبی

وبلاگی جامع درباره حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها

یاس نبی

وبلاگی جامع درباره حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها

پاسخ به شبهات و سوالاتی پیرامون فاطمیه و حضرت زهرا (س)

پاسخ به شبهات و سوالاتی پیرامون فاطمیه و حضرت زهرا (س)

1- ایام فاطمیه از چه تاریخی شروع ودر چه تاریخی تمام می شود؟

دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد است. و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.

بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می‌ خوانند.

اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می‌ خوانند.
بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از 13 تا 15 جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد.

و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)، 29 روز بوده باشند، حال آنکه د رصورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت 13جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری 29 روزه و حداکثر 4 ماه قمری 30 روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.
اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول 75 روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول 95 روز، شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود.

 

2- چرا در تقویم ها تا سال 1371 به جای شهادت، وفات حضرت زهرا (س) نوشته بود؟

شهادت حضرت زهرا (س) در اثر جنایاتی که علیه ایشان، بعد از پیامبر (ص) صورت گرفت، مساله ای روشن و شفاف است و ادله تاریخی اثبات کننده این امر به اندازه کافی واضح هستند. و هر کس بخواهد حقیقت را بیابد، کافیست لحظه ای تامل کند که چرا محل دفن ایشان، مشخص نیست؟

اما علیرغم روشن بودن این مساله، بهانه جویی هایی جهت آبرو سازی، برای جانیان این ماجرا صورت می گیرد که نوع همین بهانه جویی ها، نیز می تواند حقیقت را نشان دهد که نهایت سعی و تلاش برای کتمان حقیقت، در چه سطحی متبلور می شود.

در اینجا فرض می کنیم که هیچ دلیل معتبر تاریخی و ... وجود ندارد و تنها ملاک چند تقویم است، اما آیا کلمه وفات، می تواند دلیل نفی کننده شهادت باشد؟ در ذیل موارد متعددی از به کاربردن کلمه وفات، برای کسانی که در شهادت آنها تردیدی وجود ندارد را نقل می کنیم:

1- وفات امام حسین علیه السلام در روایات

طبرسى در الإحتجاج مى‌نویسد: «محمد بن الحنفیة بعد وفاة أخیه الحسین صلوات الله علیه» {الطبرسی، أبی منصور أحمد بن علی بن أبی طالب (متوفای 548هـ)، الاحتجاج، ج 2، ص 136، تحقیق: تعلیق وملاحظات: السید محمد باقر الخرسان، ناشر: دار النعمان للطباعة والنشر - النجف الأشرف، 1386 - 1966 م.}

و ابن شهرآشوب مى‌نویسد:« رسول خدا صلى الله علیه وآله درباره امام حسین علیه السلام فرمود: «أما ان أمتی ستقتله فمن زاره بعد وفاته کتب الله له حجة من حججی _ آگاه باشید که امتم حسین را مى‌کشند، پس هر کس پس از وفاتش او را زیارت کند، خداوند ثواب یک حج از حجهاى مرا براى وى مى‌نویسد». {ابن شهرآشوب، شیر الدین أبی عبد الله محمد بن علی المازندرانی (متوفای588 هـ)، مناقب آل أبی طالب، ج 3، ص 272، ناشر: المکتبة والمطبعة الحیدریة ـ النجف، 1345هـ.}

2- وفات امیر المؤمنین علیه السلام در روایات شیعه و سنی:

«وکان مع أخیه الحسن بعد وفاة أبیه علیهم السلام عشر سنین وبقى بعد وفاة أخیه الحسن علیه السلام إلى وقت مقتله عشر سنین _ امام حسین علیه السلام، پس از شهادت پدر بزرگوارش، ده سال با برادرش امام حسن علیه السلام و ده سال پس از ایشان زندگى کرد»{الأربلی، أبى الحسن علی بن عیسى بن أبی الفتح (متوفای693هـ)، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2، ص 250، ناشر: دار الأضواء بیروت، الطبعة: الثانیة، 1405هـ‍ 1985م؛}

در روایات اهل سنت نیز در باره امیر مؤمنان علیه السلام از کلمه «وفات» استفاده شده است: «عن عمرو بن حبشی قال خطبنا الحسن بن علی بعد وفاة علی فقال لقد فارقکم رجل بالأمس لم یسبقه الأولون بعلم....» {إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 6 ص 371 و ج 7، ص 476، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ؛}


«وخرج عبید الله بن العباس بن عبد المطلب إلى الناس بعد وفاة علی ودفنه فقال: إن أمیر المؤمنین رحمه الله تعالى قد توفی براً تقیاً، عدلا مرضیاً...» {البلاذری، أحمد بن یحیى بن جابر (متوفای279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1 ص 383.

3- وفات حمزه سید الشهداء در روایات:

حضرت حمزه عموى رسول خدا، در میان شیعه و سنى به «سید الشهداء» مشهور است، در عین حال در باره او از کلمه «وفات» استفاده شده است:

منها بعد وفاة حمزة بن عبد المطلب ورسول الله... {العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج 1 ص 426، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة.}

4- وفات عثمان در روایات اهل سنت:

عثمان بن عفان، در زمان خلافتش توسط صحابه رسول خدا کشته شد، اهل سنت او را شهید مى‌دانند؛ اما در عین حال در باره او از کلمه «وفات» استفاده کرده‌اند:

ذکر وفاة عثمان بن عفان رضی الله عنه (47 ق هـ 35هـ). {ابن الجوزی، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، الثبات عند الممات، ج 1ص 101، تحقیق: عبد الله اللیثی الأنصاری، ناشر: مؤسسة الکتب الثقافیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1406هـ.}
نتیجه:
وفات کلمه‌اى است عام که هم شامل مرگ طبیعى و هم شامل شهادت مى‌شود؛ زیرا در بسیارى از موارد حتى در کتاب‌هاى معتبر، نسبت به شهادت امام حسین، امیر مؤمنان، جعفر طیار علیهم السلام و همچنین در باره خلیفه دوم و سوم نیز کلمه وفات به کار رفته است.

 

3- علت احیای فاطمیه چیست و چه سودی برای ما دارد؟

قطعاً تمام آثار و برکاتی که در رابطه با برپایی مجالس عزادرای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) وجود دارد، در برپایی مجالس عزای سیدة النساء العالمین حضرت زهرای اطهر(س) نیز وجود دارد. ما با شرکت در این مراسمات یا برگزاری آنها، خود را به اهل بیت پیامبر (ص) نزدیک تر می کنیم، مناقب و کمالات آنها را بیشتر می شناسیم و وظیفه خود در محبت اهل بیت (علیهم السلام) را انجام می دهیم:

«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏[شوری/23] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏کنم جز دوست‏داشتن نزدیکانم [اهل بیتم‏]»

این مجالس، مجالسی است که معارف دینی را نشر می دهد، و انسان را در پیمودن مسیر الهی کمک می کند. خصوصا که تضرع و گریه در مصائب اهل بیت، پلیدی های دل را می شوید و اثر گناهان در ایجاد قساوت را رفع می کند. و حضور در این مراسمات، خود نشانه ای از تقوا است:

«مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ[حج/32] هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست.»

همچنین باید به اثر عظیم این مجالس، در تبلیغ حق توجه داشت. تمام مصائبی که حضرت زهرا(س) تحمل نمودند، در جهت احیای مسیر صحیح توحید بود. مسیری که بعد از پیامبر(ص) عده ای آن را به انحراف کشاندند. اما حضرت زهرا(س) با ایستادگی خود، و نثار جانش، کوشید تا چراغی در تاریخ روشن کند که تمام جویندگان حقیقت، آن را بیابند.

از همین رو می بینیم که باطل پیشگان، چقدر از برپایی این مراسمات خشمگین می شوند و سعی در بی رونق کردن آن می کنند و در این راه از انواع ترفندها مثل شبهه پراکنی و ... استفاده می کنند. آنها سعی می کنند چراغ مسیر هدایت را خاموش کنند، تا کفر و نفاق مسیر انحراف پوشیده ماند، اما خدای متعال اراده کرده است که نور حقیقت همه جا را فراگیرد:

«یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ[توبه/32] آنها مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولى خدا جز این نمى‏ خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند.»

4-چرا باید امام علی در برابر هجوم اعراب به منزل ایشان ساکت باشد؟
یکی از بخش های مهم زندگانی امام علی(ع) سکوت 25 ساله او در برابر خلفای سه گانه است. رویکرد سیاسی و سکوت امام در برابر خلفا بدان معنا نیست که امام به دفاع از حق خود نپرداخته و خلفا را تأیید می کرد، بلکه سکوت امام در راستای حفظ وحدت اسلامی[1]، حفظ دین[2] و فراهم نبودن شرایط قیام بود.[3]

سکوت امام علی(ع) در برابر شکنجه حضرت زهرا(س) نیز در راستای همان سکوت 25 ساله امام شکل گرفته است. بی تردید علی(ع) یکی از شجاع ترین انسان‌ها بود و عدم دفاع امام مبتنی بر ترس از مرگ و یا بی اعتنایی در برابر شکنجة حضرت زهرا(س) نبود بلکه سکوت امام بدان جهت بود که شرایط دفاع فراهم نبود و امام قدرت لازم برای احقاق حقوق از نظر اجتماعی و یاران را نداشت.

در این جا لازم است که نحوة بیعت گرفت از امام و هجوم افراد حکومت به خانة علی(ع) بیان شود، تا معلوم گردد که از علی(ع) قدرت دفاع سلب شده و شرایط لازم برای قیام فراهم نبوده است.

بعد از شکل گیری سقیفه، عمر به همراه برخی افراد دیگر به دستور ابابکر به خانة علی(ع) هجوم بردند تا از حضرت و تعداد کمی که متحصن شده بودند، بیعت گیرند.[4]

مأموران خلیفه خطاب به متحصّنان گفتند: هرچه زودتر خانه را ترک کنند، ‌ولی آنان از خانه بیرون نیامدند. در این هنگام مأمور خلیفه هیزم خواست تا خانه را بسوزاند.[5]

ابن عبد ربه اندلسی می نویسد: "خلیفه به عمر مأموریت داد که متحصنان را از خانه بیرون کند واگر مقاومت کردند، با آنان بجنگد. از این رو، عمر آتشی آورد که خانه را بسوزاند.

در این موقع با فاطمه روبه برو شد. دخت پیامبر به او گفت: فرزند خطّاب، آمده ای خانة ما را به آتش بکشی؟ وی گفت: آری، مگر این که همچون دیگران با خلیفه بیعت کنید.[6] مأمور خلیفه آتشی بر افروخت و پس فشاری به در آورد و وارد خانه شد، ولی با مقاومت فاطمه رو به رو گردید.[7]

برخی از مورخان شیعی نوشته اند که متأسفانه عوامل حکومت با وضع دلخراش و دردناک حضرت علی(ع) را به مسجد بردند، که چهل سال بعد، معاویه آن را به صورت طعن و انتقاد نقل می کند.[8] معاویه خطاب به علی(ع) گفت: تا آن جا که دستگاه خلافت تو را مهار کرده و همچون شتر سرکش برای بیعت به طرف مسجد کشاندند.[9]

یعنی نه تنها در مورد حضرت فاطمه(س) بلکه حتی نسبت به خودش هم قدرت دفاع از حضرت سلب شده بود.

شکنجه حضرت زهرا(س) آن چنان بر امام سخت گذشت که امام علی(ع) بارها اظهار ناراحتی نمود تا آن جا که فرمود: "بدترین درد آن است که همسر کسی شکنجه شود و شوهرش نتواند دفاع نماید".

البته قدرت دفاع نداشتن،‌ به معنای ضعف و ترس حضرت نیست، بلکه مقصود این است که به خاطر مصالحی، در موضوع حق حاکمیت بر مسلمانان که بزرگترین حق حضرت علی(ع) و حق مردم مسلمان بود، سکوت کرد، در مسایل شخصی مانند شکنجه حضرت زهرا و شکنجه خود حضرت نیز سکوت کرد. و این روش امامان دیگر نیز بوده است که در مسئلة مصالح اسلام و مسلمانان از بسیاری از حقوق خود گذشته و حتی جان خود را فدا نموده و بعضاً راضی شدند که خانواده شان اسیر شود.

جای تردید نیست که رحلت پیامبر گرامی(ص)، جامعه اسلامی را با ضایعه‏ای بسیار دردناک و بزرگ روبه‏رو ساخت. این رخداد غم‏بار، فرصتی بود تا دشمنان داخلی و خارجی، کینه‏های خود را اظهار کرده به اسلام ضربه بزنند. بنابراین، رسالت امیر مؤمنان و دیگر یاران پیامبر که 23 سال پیامبر را یاری کرده بودند، بسیار خاص بود. در چنین موقعیّتی علی(ع) چه راهی را می‏توانست برگزیند؟ حضرت یا باید شمشیر برمی‏داشت که نتیجه‏اش اختلاف، و نابودی اسلام و زحمات 23 ساله رسول مکرّم(ص) بود یا سکوت می‏کرد و از حقّ خود چشم می‏پوشید.

علی(ع) فردی نبود که فقط به مصالح خودش بنگرد ، او به حفظ و گسترش اسلام می‏اندیشید. اگر حضرت امیر(ع) در آن ایّام به شمیشر دست می‏برد، با توجّه به نو پا بودن اسلام و مکتب رسول خدا نابود می‏شد.

علی(ع) در حدیثی می‏فرماید: «شما خود می‏دانید من از همه برای خلافت شایسته‏ترم. به خدا سوگند!مادامی که کار مسلمانان رو به راه باشد، و فقط بر من جور و جفا شده باشد، مخالفتی نخواهم کرد».[11]

اتّحاد مسلمانان از آرزوهای امام بود. حضرت می‏دانست که آیین اسلام بر پایه اتّحاد مسلمانان حفظ خواهد شد؛ بنابراین با هر آن چه ممکن بود این اتّحاد را بر هم زند، مقابله می‏کرد،بدین سبب از حقّ مسلّم خود گذشت. گرچه اتّفاق‏ها فقط به چشم‏پوشی از حق پایان نپذیرفت و نه تنها به اهل بیت او بی‏احترامی شد، بلکه درباره خود حضرت(ع) نیز ادب را رعایت نکردند، و او را از منزلش با بی‏احترامی برای بیعت به مسجد بردند، اما وی به سبب وضعیّت خاصّ زمان،شمشیر از نیام برنکشید.

خود حضرت درخطبه سوم نهج البلاغه می فرماید:

« وطَفِقْتُ اَرْ تَإی بَیْنَ اَنْ اَصولَ بِیَدٍ جَذّاءَ ساَوْ اَصْبِرَ عَلی طَخْیَةٍ عَمْیاءَ. یَهْرَمُ فیهَا الْکَبیرُ وَ یَشیبُ فیهَا الصَّغیرُ وَ یَکْدَحُ فیهَا مُؤْمِنٌ حَتّی یَلْقی رَبَّهُ، فَرَایْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَدْیً وَ فِی الْحَلْقِ شَجیً.» (نهج‏البلاغه، خطبة 3)

در اندیشه فرو رفتم که میان دو راه کدام را برگزینم؟ آیا با کوته دستی قیام کنم، یا بر تاریکی ای کور صبر کنم، تاریکی ای که بزرگسال در آن فرتوت می شود و تازه سال پیر می گردد و مؤمن در تلاشی سخت تا آخرین نفس واقع می شود. دیدم صبر بر همین حالت طاقت فرسا عاقلانه تر است، پس صبر کردم درحالی که خواری درچشم و استخوانی در گلویم بود.

ابن ابی الحدید می نویسد: " در یکی از روزهایی که علی(ع) عزلت گزیده دست روی دست گذاشته بود، بانوی گرامی فاطمه زهرا(س) او را به قیام و نهضت و بازستانی حق خویش تحریک کرد. در همان هنگام صدای مؤذن به ندای "أشهد أنّ محمد محمداً رسول الله" بلند شد. امام رو به همسر گرامی خویش کرد و گفت: آیا دوست داری که این صدا روی زمین خاموش شود؟ فاطمه گفت: هرگز. امام فرمود:‌ پس راه همین است که پیش گرفته ام.[14]

مظلومیت علی(ع) به حدی است که زهرای مرضیه(س) صدمات و لطمات را به خاطر دفاع از حق مسلّم امام (ع) به جان خرید. امام علی(ع) می داند قدرت ندارد تا پیروز شود، و اگر حمله کند جنگ داخلی شروع می شود. آن زمان آغاز اسلام بود و چه بسا بر اثر جنگ داخلی اساس اسلام از بین می رفت. برای این که اسلام محفوظ بماند حضرت در مقابل غصب خلافت و اهانت به همسر گرامیش صبر جان فرسا را متحمل گردید

عامل دیگر سکوت امیر مؤمنان(ع)، وصیّت رسول خدا بود که فرمود: «یا اَبَا الْحَسَنِ اِنَّ الاْ ُمََّْ سَتَغدِرُ بکَ وَ تَنقُضُ عَهْدی، اِنَّکَ مِنّی بِمنزِلَِْ هارُونَ مِن مُوسی. فَقُلْتُ یا رَسُولَ الله؛ فَما تعهد انّی اِذ کان کَذلکَ فَقالَ اِن وَجَدْتَ اَعْواناً فَبادِرْ الیْهِمْ وَ جاهِدْهُمْ وَ اِنْ لَمْ تَجِدْ اَعْواناً فَکُفَّ یَدَکَ وَ اَحْقِنْ دَمَکَ حَتّی تَلْحَقَ بی مَظْلُوماً»;{12}

علی! امّت، پس از من بر تو جفا و مکر روا می‏دارند، و پیمان و وصیّت مرا درباره تو نقض می‏کنند اشاره به غدیر و وصایای دیگر رسول خدا درباره خلافت حضرت علی(ع) ) یا علی! تو برای من، مثل هارون برای موسی هستی. علی(ع) می‏گوید: عرض کردم یا رسول الله! در این هنگام وظیفه من چیست؟ حضرت رسول(ص) فرمود: اگر یاورانی یافتی، با عهدشکنان جهاد کن، و حقّ خود را بگیر و هر گاه یاوران و همراهان با تو نبودند، دست نگهدار و خون خود را حفظ کن تا روز ی که مظلومانه به من ملحق شو[13]

پی نوشتها:

[1] نهج البلاغه، خطبة 72؛ سیری در نهج البلاغه، ص 182.

[2] شرح ابن ابی الحدید، ج 17 - 18، ص 107؛ سیری در نهج البلاغه، ص 182.

[3] الامامه و السیاسه، ص 15.

[4] الامامه و السیاسه، دنیوری، ج 1 - 2، ص 15 - 16؛ انساب الاشراف،‌ ج 2، ‌ص 267 - 269.

[5] تاریخ طبری، ج 3، ص 202، چاپ دائره المعارف.

[6] عقدالفرید، ج 4، ص 26؛ تاریخ ابی الغداء، ج 1، ص 156.

[7] سلیم بن قیس، ص 74.

[8] فروغ ولایت، ص 187.

[9] فروغ ولایت، ص 182، به نقل از شرح ابی الحدین، ج 15، ص 186.

[10] عزالدین حسینی زنجانی، شرح خطبه حضرت زهرا(س)، ج 2، ‌ص 332

[11].نهج‏البلاغه، عبده، نامه 62. نقل از فروغ ولایت، جعفر سبحانی، ص 167.

[12].بحارالانوار، علّامه مجلسی، ج 29، ص 419؛ احتجاج، طبرسی، ج 1، ص 89، دارالنعمان، به تحقیق سیدمحمدباقر خراسانی/

[13].المختصر، حسن بن سلیمان الحلی، ص 61، منشورات المطبعه الحیدریه؛ حلیْ الابرار، سید هاشم بحرانی، ص 64، مؤسّسْ المعارف الاسلامیه ،اوّل، 1411 ه’ ق ، و المسترشد، محمد بن جریر طبری، ص 364، مؤسسْ الثقافْ الاسلامیه

 

5- آیا غیرت و مردانگی علی (ع) اجازه می‌دهد که زهرا (س) در را برای مهاجمان باز کند؟

زهرا (س) یک زن پرده‌نشین (مخدره) است. پس چگونه با مردان رو به رو می‌شود؟
چرا در را حسنین، یا فضّه یا علی (ع) یا زبیر یا یکی از بنی‌هاشمی که در خانه بودند، باز نکردند؟

أوّلاً: آن چه که از برخى از روایات استفاده مى‏شود: حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک در ورودى منزل نشسته بود و با دیدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.
مرحوم عیاشى در تفسیر، شیخ مفید در الإختصاص و... نوشته‌اند
:

عمر گفت: برخیزید تا پیش او (علی) برویم، پس ابوبکر، عمر، عثمان،‌ خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة،‌ ابوعبید جراح، سالم مولى ابوحذیفة، قنفذ و من به همراه او راه افتادیم، چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه آنان را دید و لذا در را بست و شک نداشت که بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را که از شاخه‌های خرما ساخته شده بود، با لگد شکست، سپس وارد خانه شدند و علی را بیرون آوردند در حالى که کمرهای خود را بسته بودند
.
و در روایت سلیم نیز آمده:

عمر آمد تا به خانه رسید، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحیف و لاغر شده بود، عمر در را کوبید و گفت: اى پسر ابوطالب! در را باز کن، فاطمه فرمود: اى عمر به ما چه کار دارى؟
ما را با مصیبتى که گرفتارش شده‌ایم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز کن وگرنه آن را به آتش مى‌کشم
.
فاطمه فرمود: آیا از خداوند نمى‌ترسى که وارد خانه ما مى‌شوی، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افکند و آن را سوزاند
.
الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای80هـ
) کتاب سلیم بن قیس، ص 864، تحقیق محمد باقر الأنصاری، ناشر: انتشارات هادى‏ ـ قم‏، الطبعة الأولی، 1405هـ.

ثانیاً: حضرت صدیقه شکى نداشت که جمعیت بدون اذن داخل منزل نخواهند ‏شد؛ چون نص قرآن است که بدون اجازه وارد خانه کسى نشوید:
یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتًا غَیر بُیُوتِکُمْ حَتىَ‏ تَسْتَأْنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا ذَالِکُمْ خَیر لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
.
فَإِن لَّمْ تجدُواْ فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتىَ‏ یُؤْذَنَ لَکمُ‏ْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْکىَ‏ لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیم‏. النور / 27 و 28
.
اى افرادى که ایمان آورده‏اید! در خانه‏هایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این براى شما بهتر است شاید متذکّر شوید
!
و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید این براى شما پاکیزه‏تر است و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است
!.
همسران رسول خدا (ص) و باز کردن دَر برای نامحرم:
نگاهى به روش پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم در موضوع مورد بحث، بهترین دلیل بر محکومیت شبهه انگیزان است؛ چرا که موارد گوناگونى در کتاب‌هاى شیعه و اهل سنت وجود دارد که رسول خدا صلى الله علیه وآله به همسرانش اجازه مى‌داد تا درب خانه را به روى دیگران
( نا محرمان ) باز کنند.
الف: امّ سلمه و باز کردن دَرِ خانه برای علی (علیه السلام
):
عن علقمة عن عبد الله قال خرج رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) من بیت زینب بنت جحش وأتى بیت أم سلمة فکان یومها من رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) فلم یلبث أن جاء علی فدق الباب دقا خفیفا فانتبه النبی ( صلى الله علیه وسلم ) للدق وأنکرته أم سلمة فقال رسول الله ( صلى الله علیه وسلم
) قومی فافتحی له
رسول خدا (ص) از خانه زینب دختر جحش بیرون آمد و وارد خانه امّ‌سلمه شد؛ چون آن روز نوبت آمدن آن حضرت به خانه وى بود، مدتى نگذشته بود که علی آهسته دقّ الباب کرد، رسول خدا (ص) بیدار شد، امّ‌سلمه پاسخ نداد، پیامبر فرمود: بلند شو و در را باز کن
....
ابن عساکر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله،(متوفای571هـ
)، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج 42، ص 470، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفکر - بیروت - 1995
الرافعی القزوینی، عبد الکریم بن محمد (متوفای623 هـ
)، التدوین فی أخبار قزوین، ج 1، ص 89، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت تحقیق: عزیز الله العطاری، 1987م.
ب: عائشه به دستور رسول خدا (ص) دَر را برای علی (ع) باز کرد:
نماز صبح را با رسول خدا (ص) خواندم، با آن حضرت از مسجد بیرون آمدم، اگر جایى مى‌رفت به من خبر مى‌داد و هنگامى که دیر بر مى‌گشت سراغ وى مى‌رفتم تا مطلع شوم؛ چون دورى او را نمى‌توانستم تحمل نمایم، فرمود: به خانه عائشه مى‌روم، من نیز نزد فاطمه رفتم و در کنار حسن و حسین همه خوشحال بودیم، سپس به طرف خانه عائشه رفتم و دَر زدم، گفت: کى هستى؟
گفتم: علی،
گفت: پیامبر استراحت مى‌کند، برگشتم و دو مرتبه رفتم و دَر را کوبیدم، گفت: کیستى؟
گفتم: علی،
گفت: پیامبر را کارى است، دلم طاقت نیاورد، براى دفعه سوّم دقّ الباب کردم، عائشه گفت: کیستى؟
گفتم: علی، صداى رسول خدا را شنیدم، فرمود
:‌اى عائشه دَر را باز کن، عائشه دَر را باز کرد و من وارد شدم....

آنچه گذشت یک روایت از کتاب‌هاى شیعه و یک روایت از کتاب‌هاى اهل سنت بود که به عنوان نمونه ذکر شد که در آن‌ها رسول خدا صلى الله علیه وآله با توجه به این که خود حضرتش در خانه حضور داشت اجازه مى‌داد تا همسرانش دَر را براى افراد نا محرم باز کنند، و این نشان مى‌دهد که این عمل با رعایت وظایف شرعى منعى نخواهد داشت
.
نتیجه:
اولاً: صدیقه شهیده، پشت در نرفت؛ بلکه جلوى در ایستاده بود که با دیدن عمر و همراهان او به داخل خانه رفت و در را بست؛ پس اصلا حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در نرفته بودد تا این اشکال پیش بیاید؛
ثانیاً: حتى اگر این مطلب صحت نیز داشته باشد و حضرت پشت در رفته باشد، به دلیل این که عین همین قضیه براى رسول خدا صلى الله علیه وآله پیش آمده و آن حضرت به همسران خود دستور داده‌اند که در را باز نمایند، این اشکالات دفع مى‌شود
.

 

6- شأن صدور حدیث "فاطمة بضعة منی"
وهابی ها شبهه ای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث "فاطمة بضعة منی" در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر نقل شده است
!
در کتاب "صحیح بخاری" حدیث 3110 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة منی» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است که: علی(ع) می
خواست «جُوِیریه» دختر ابوجهل را خواستگاری کند و به اصطلاع عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بیاورد که پیامبر(ص) این سخن را فرمودهاند و منظورشان این بود که: یا علی اگر بخواهی با دختر ابوجهل ازدواج کنی باید دختر مرا طلاق بدهی!!!
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب "العصابة
" ، ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب "فاطمة الزهراء" نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!
ثانیاً) «جُوِیریة» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است
.
ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد
.

 

7- افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می‏ آورند که :شهادت حضرت زهرا(س) از سال 1374 شمسی به تقویم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است
.
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابی
ها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابیها(!) ـ در کتاب جلد 4 کتاب "منهاج السنة" ص 220 نوشته است که: "کبس بیت فاطمه(س)" یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(س) شدند».
ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب "فرائد السمطین" آورده است که پیامبر(ص) فرموداند: بعد از من می
بینم که دخترم "مغمومة مغصوبة مقتولة" خواهد شد.
ثالثاً) «مرحوم کلینی» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(س) شهیده است
.
رابعاً) «شهرستانی» در جلد اول کتاب "الملل والنحل" ص 67 از «نظّام
» نقل می کند که خلیفه دوم با لگد به شکم حضرت زهرا(س) زد و جنین او را سقط کرد.
خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در "میزان الاعتدال" و "لسان المیزان
" نیز نوشته است.

 

8- آیا اصلاً خانه های مدینه در داشتند؟


شبهه دیگری مطرح می کنند که: اصلاً خانه
های آن زمان مدینه در نداشتند و فقط یک پرده یا حصیر در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.

اما پاسخ:

اولاً) قرآن کریم در سوره نور میفرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضی خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین کسانی که مفتاح و کلید منزل خود را به شما میدهند ـ می توانید بدون اجازه غذا بخورید». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد کلید معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید میزدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.

ثانیاً) در کتاب "صحیح مسلم" ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد 6 صفحه 105 حدیث 5136 آمده است که پیغمبر اکرم(ص) دستور داده بودند که: «شبها درها را ببندید». آیا حصیر و پرده را میبندند؟! آیا به پرده می گویند در؟!


ثالثاً) «بخاری» در جلد اول کتاب "الادب المفرد" صفحه 272 نوشته است که: «روای می گوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ می
گیرد که: یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عایشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولی خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟ 

 

9- چطور ممکن است،امیرالمونین(ع) که شیر خدا و فاتح خیبر بوده است ، درمقابل کتک خوردن همسرش هیچ واکنشی نشان نداده است؟

       پاسخ: امیرمؤمنان علیه السلام در مرحله اول و زمانى که آن‌ها قصد تعرض به همسرش راداشتند، از خود واکنش نشان داد و با مهاجم برخورد کرد، او را بر زمین زد، با مشت به صورت و گردن او کوبید؛ اما از آن جایى که مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله علیه وآله صبر پیشه کرد. در حقیقت با این کار مى‌خواست به آن‌ها بفهماند که اگر مأمور به شکیبائى نبودم و فرمان خدا غیر از این بود، کسى جرأت نمى‌کرد که این فکر را حتى از مخیله‌اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل همیشه تابع فرمان‌هاى الهى بوده است.

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، از تفاسیر اهل سنت

 

در ضمن قصد مهاجمین به خانه وحى این بود که امیرمؤمنان علیه السلام را به واکنش وادار کنند و با استفاده از این فرصت، ثابت کنند که شخصى همانند علی علیه السلام براى رسیدن به حکومت دنیوى حاضر شد که افراد زیادى را از دم شمشیر بگذراند و نیز اگر امیرمؤمنان علیه السلام از خود واکنش نشان مى‌داد و با آن‌ها درگیر مى‌شد، ممکن بود که فاطمه زهرا در این درگیری‌ها کشته شود، سپس دشمنان شایع مى‌کردند که علی علیه السلام براى به دست آوردن حکومت دنیایى، همسرش را نیز فدا کرد و در حقیقت او بود که سبب کشتن همسرش شد؛ چنانچه در باره عمار یاسر، یار وفادار امیرمؤمنان علیه السلام چنین کردند

در خطبه سوم نهج البلاغه مى‌فرماید:

در این اندیشه فرو رفته بودم که: با دست تنها (با بى یاورى) به پا خیزم (و حق خود و مردم را بگیرم) و یا در این محیط پر خفقان و تاریکیى که پدید آورده‏اند صبر کنم، محیطى که: پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا واپسین دم زندگى به رنج وا مى‏دارد.

(عاقبت) دیدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزدیکتر است؛ لذا شکیبائى ورزیدم؛ ولى به کسى مى‏ماندم که: خاشاک چشمش را پر کرده، و استخوان راه گلویش را گرفته، با چشم خود مى‏دیدم، میراثم را به غارت مى‏برند.

امیرمؤمنان علیه السلام، به همان دلیل از خود واکنش نشان نداد که رسول خدا صلى الله علیه وآله در هنگام کشته شدن سمیه، مادر عمار یاسر توسط مشرکان و تعرض آن‌ها به وی، از خود واکنشى نشان نداد.

رسول خدا (ص)، منظره شکنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مکه مى‌دید و مى‌فرمود: اى خاندان یاسر! صبور باشید که وعده‌گاه شما بهشت است مگر نه این که رسول خدا صلى الله علیه وآله غیورترین و شجاع‌ترین فرد عالم است، پس چرا از ناموس مسلمانان دفاع نکرد؟ چرا شمشیرش را برنداشت تا گردن ابوجهل را از تنش جدا کند.

 

 

فاطِمه (س) مشهور به فاطِمهٔ زَهرا

فاطِمه (س) مشهور به فاطِمهٔ زَهرا (۵ بعثت-۱۱ق)، دختر پیامبر اسلام(ص) از خدیجه کبری(س) و همسر امام علی(ع) است. او یکی از پنج تن آل عبا (اصحاب کساء) بوده که شیعیانِ دوازده امامی آنها را جزو چهارده معصوم می دانند. امام دوم و سوم شیعیان و زینب(س) از فرزندان اویند. زهرا، بَتول، سیدة نساء العالمین و اُمّ اَبیها از جمله القاب حضرت فاطمه(س) است. فاطمه، تنها زن همراه پیامبر(ص) در روز مباهله با مسیحیان نجران بود.

وی در ماجرای سقیفه ضمن مخالفت با اقدام شورای سقیفه، خلافت ابوبکر را غاصبانه خواند و با او بیعت نکرد. او در جریان غصب فدک و دفاع از خلافت امام علی(ع) خطبه‌ای خواند که به خطبه فدکیه معروف است. فاطمه(س) اندکی پس از رحلت پیامبر(ص) و در جریان هجوم موافقان خلافت ابوبکر به خانه‌اش، آسیب دید، در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در ۳ جمادی‌الثانی سال ۱۱ هجری قمری در مدینه به شهادت رسید. پیکر دختر پیامبر(ص) به سفارش خودش شبانه و مخفیانه دفن شد و قبرش هیچ‌گاه مشخص نشد.

سوره کوثر، آیه تطهیر، آیه مودت و آیه اطعام و احادیثی چون حدیث بِضعه در شأن و فضیلت فاطمه نازل و نقل شده‌اند. در روایات آمده است پیامبر(ص) فاطمه را برترین زن در دو عالم معرفی کرده و خشم و خشنودی او را خشم و خشنودی خداوند دانسته است. تسبیحات حضرت زهرا ذکری است که پیامبر(ص) به فاطمه آموخت و مصحف فاطمه (س) کتابی است شامل سخنانی که فرشته الهی به فاطمه الهام کرده و امام علی(ع) آنها را نوشته است. این صحیفه در دست امامان بوده و هم‌اکنون در دست امام زمان است.

شیعیانْ فاطمه(س) را الگوی خود می‌دانند و در سالروز شهادت وی که به ایام فاطمیه مشهور است، عزاداری می‌کنند. در ایران سالروز ولادت فاطمه(س) (بیستم جمادی الثانی)، روز زن و مادر نامگذاری شده و نام فاطمه و زهرا جزو بیشترین نام‌ها برای دختران‌اند.

محتویات

نام و نسب

فاطمه دختر پیامبر اسلام محمد بن عبدالله و خَدیجَه بنت خُوَیلد است. برای فاطمه(س) القاب متعددی یاد شده است که تعداد آنها در حدود ۳۰ لقب است. پژوهشگران بر این باورند هر کدام از این القاب بیانگر یک ویژگی یا خصوصیت رفتاری فاطمه بوده است.[نیازمند منبع] زهرا، صدّیقه، مُحَدَّثه، بَتول، سیدة نساء العالمین، منصوره، طاهره، مطهره، زَکیه، مبارکه، راضیه، مرضیه از مشهورترین القاب فاطمه‌اند.[۱]

برای فاطمه(س) چند کُنیه گفته شده است: اُمّ‌اَبیها، اُم‌الائمه، ام‌الحسن، ام‌الحسین و ام‌المحسن.[۲]

همچنین ببینید: القاب حضرت فاطمه(س)

زندگی‌نامه

گاهشمار زندگی حضرت فاطمه(س)

فاطمه الزهرا2.jpg

">۲۰ جمادی‌الثانی سال۵بعثت تولد
">۱۰ رمضان سال ۱۰ بعثت وفات مادرش خدیجه[۳]
">اواخر صفر ۲ق. عقد فاطمه با علی بن ابی طالب(ع)[۴]
">۱ ذی‌الحجه ۲ق. ازدواج و رفتن به خانه امیر المومنین(ع)[۵]
">۱۵ رمضان ۳ق. تولد نخستین فرزند: امام حسن(ع)[۶]
">۷ شوال ۳ق. حضور در محل غزوه احد برای درمان جراحت‌های پیامبر(ص) [۷]
">۳ شعبان ۴ق. تولد امام حسین(ع)[۸]
"> ۵ جمادی‌الاول ۵ق یا ۶ق. تولد زینب(س)[۹]
">سال ۶ق. تولد ام‌کلثوم[۱۰]
">سال ۷ق.؟ بخشیدن فدک به فاطمه(س) از سوی پیامبر(ص)[۱۱]
">۲۴ ذی‌الحجه ۹ق. حضور در مباهله[۱۲]
">۲۸ صفر یا ۱۲ ربیع‌الاول ۱۱ق. رحلت پیامبر(ص)[۱۳]
">ربیع الاول ۱۱ق. مصادره فدک به دستور ابوبکر
">ربیع الاول ۱۱ق. خواندن خطبه فدکیه در مسجد پیامبر
">ربیع الاول ۱۱ق. ساختن بیت الاحزان در بقیع توسط امام علی(ع) برای عزاداری فاطمه در فراق پدر
">ربیع الثانی ۱۱ق. هجوم به خانه فاطمه و آتش زدن در و سقط شدن محسن بن علی
">۱۳ جمادی‌الاول یا ۳ جمادی‌الثانی ۱۱ق. شهادت[۱۴][۱۵]


فاطمه(س) چهارمین و به نقلی پنجمین فرزند پیامبر(ص) است و مادرش، نخستین همسر پیامبر. به اتفاق مورخان، فاطمه در مکه و در منزل خدیجه در زُقاق العطارین و زُقاق الحجر در نزدیکی مسعی به دنیا آمد.[۱۶]

تولد و دوران کودکی

بر اساس دیدگاه رایج شیعیان، حضرت فاطمه در سال پنجم بعثت مشهور به سَنَه أحقافیه (سال نزول سوره احقاف)[۱۷] متولد شده است.[۱۸] در عین حال شیخ مفید و کفعمی سال دوم بعثت را زمان تولد فاطمه(س) دانسته‌اند.[۱۹] دیدگاه رایج اهل‌سنت ولادت فاطمه(س) را پنج سال پیش از بعثت دانسته است.[۲۰]

در منابع شیعه روز تولد فاطمه(س) بیستم جمادی‌الثانی ذکر شده است.[۲۱]

کمبود گزارش‌های مفصل تاریخی درباره کودکی و نوجوانی فاطمه(س)، آشنایی با زندگی وی را با مشکل مواجه کرده است.[۲۲] بر اساس گزارش‌های تاریخی، پس از آشکار شدن دعوت پیامبر، فاطمه در برخی موارد شاهد خشونت‌های مشرکان علیه پدرش بود. علاوه بر این، سه سال از دوران کودکی فاطمه، در شعب ابی طالب و تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی مشرکان علیه بنی‌هاشم و پیروان پیامبر اسلام گذشت.[۲۳] فاطمه همچنین در کودکی، مادر خود خدیجه و عمو و حامی مهم پدرش، ابوطالب را از دست داد.[۲۴] تصمیم قریش برای قتل پیامبر(ص)[۲۵] خروج شبانه پیامبر از مکه و هجرت به مدینه، و سرانجام هجرت فاطمه به مدینه همراه با علی و برخی از زنان، مهم‌ترین رخدادهای کودکی زهرا(س) بوده است.[۲۶]

خواستگاری و ازدواج

فاطمه(س) خواستگاران متعددی داشت؛ اما در نهایت با امام علی(ع) ازدواج کرد. به اعتقاد برخی پژوهشگران به دنبال هجرت پیامبر(ص) به مدینه و رهبری جامعه اسلامی، فاطمه(س) به سبب نسبت فرزندی با پیامبر(ص) در میان مسلمانان مورد احترام قرار گرفت و جایگاه والایی یافت.[۲۷] در کنار این مسئله ابراز محبت پیامبر به فاطمه(س)[۲۸] و ویژگی‌های فاطمه در مقایسه با زنان دوره خود[۲۹] موجب شد برخی از مسلمانان به دنبال ازدواج با دختر پیامبر(ص) باشند.[۳۰] شماری از بزرگان قریش که زودتر از دیگران اسلام آورده بودند یا از قدرت مالی مناسبی برخوردار بودند به خواستگاری فاطمه(س) رفتند.[۳۱] امام علی(ع)، ابوبکر، عمر[۳۲] و عبدالرحمن بن عوف[۳۳] از جمله این افراد بودند. همه خواستگاران به جز علی(ع) جواب رد از پیامبر شنیدند.[۳۴] پیامبر در پاسخ به درخواست آنان می‌فرمود: «ازدواج فاطمه امری آسمانی است و نیازمند حکم الهی است.»[۳۵] در برخی موارد نیز نارضایتی فاطمه(س) از ازدواج با خواستگاران را مطرح می‌کرد.[۳۶]

علی(ع) به سبب ارتباط خانوادگی با پیامبر و ویژگی‌های اخلاقی و دینی فاطمه، علاقه زیادی برای ازدواج با فاطمه داشت[۳۷] اما به گفته مورخان به خود اجازه نمی‌داد از دختر پیامبر خواستگاری کند.[۳۸] سعد بن معاذ این مسئله را به پیامبر منتقل کرد و پیامبر با خواستگاری علی(ع) موافقت کرد[۳۹] و درخواست امام علی(ع) و ویژگی‌های رفتاری و فضیلت او را برای فاطمه(س) بیان کرد که با رضایت فاطمه همراه شد.[۴۰] علی(ع) مانند دیگر مهاجران، در ماه‌های نخستینِ پس از هجرت، وضعیت اقتصادی نامطلوبی داشت و در پرداخت مهر تعیین شده مشکل داشت.[۴۱] از این رو به توصیه پیامبر، قیمت زره خود را (با فروش یا رهن)، مهر فاطمه کرد.[۴۲] مراسم عقد علی(ع) و فاطمه(س) در حضور مسلمانان در مسجد برگزار شد.[۴۳] درباره تاریخ مراسم عقد اختلاف وجود دارد. در بیشتر منابع، سال دوم هجری ذکر شده است.[۴۴] مراسم عروسی پس از جنگ بدر در شوال یا ذی‌الحجه سال دوم هجری برگزار شد.[۴۵]

زندگی مشترک با علی(ع)

در گزارش‌های تاریخی و روایی آمده است فاطمه(س) به علی(ع) به‌ گونه‌های متفاوت و حتی در حضور پیامبر محبت می‌کرد و او را بهترین همسر می‌خواند.[۴۶] احترام به علی نیز یکی از خصوصیات فاطمه معرفی شده است. نقل شده است فاطمه در خانه، علی(ع) را با کلمات محبت‌آمیز[۴۷] و در میان مردم با کنیه اباالحسن خطاب می‌کرد.[۴۸] در گزارش‌هایی آمده است که فاطمه(س) در خانه با عطر و وسایل زینتی خود را می‌آراست که در مواردی گردنبند و دستبند زینتی خود را انفاق کرد.[۴۹]

دوره نخست زندگی فاطمه(س) و علی(ع) با شرایط دشوار اقتصادی همراه بود[۵۰] تا آنجا که در برخی زمان‌ها غذایی برای سیر کردن حسنین(ع) نمی‌یافتند؛[۵۱] اما فاطمه(س) به وضع موجود اعتراض نمی‌کرد و گاه برای کمک به همسر خود در تأمین معاش، پشم‌ریسی می‌کرد.[۵۲]

فاطمه(س) تمایل داشت کارهای درون منزل را خود انجام دهد و امور خارج از منزل را به علی(ع) واگذارد.[۵۳] او در دوره‌ای که پیامبر خادمی به نام فضه را به خانه‌‌اش فرستاد، تمام امور خانه را بر عهده فضه نگذاشت، بلکه نیمی از کارهای خانه را خود انجام می‌داد و نیمی دیگر را به فضه می‌سپرد.[۵۴] بر اساس برخی از گزارش‌ها به توصیه فاطمه(س) یک روز فضه در خانه کار می‌کرد و روز دیگر فاطمه(س) خود خانه‌داری می‌کرد.[۵۵]

فرزندان

منابع شیعه و اهل‌سنت هم‌رأی‌اند که حسن[۵۶] ، حسین[۵۷] ، زینب[۵۸] و ام‌کلثوم[۵۹] چهار فرزند فاطمه و علی هستند.[۶۰] در منابع شیعه و برخی از منابع اهل‌سنت از فرزند پسر دیگری نام برده شده که بر اثر آسیبی که در جریان حوادثِ پس از پیامبر بر فاطمه وارد شد سقط گردید. نام او مُحسِن یا مُحَسَّن ذکر شده است.[۶۱]

وقایع پایان زندگی

در چند ماه پایانی زندگی فاطمه(س) حوادث ناگواری برای او اتفاق افتاد؛ چنانکه گفته شده در این دوره هیچ کس زهرا(س) را خندان ندید.[۶۲] درگذشت پیامبر(ص)،[۶۳] ماجرای سقیفه، غصب خلافت، مصادره فدک توسط ابوبکر و خواندن خطبه فدکیه در حضور صحابه[۶۴] مهم‌ترین وقایع پایانی زندگی وی است. فاطمه در کنار علی(ع) یکی از مخالفان اصلی شورای سقیفه و خلافت ابوبکر بود؛[۶۵] به همین دلیل مورد تهدید دستگاه خلافت قرار گرفتند که نمونه‌ آن تهدید به آتش زدن خانه فاطمه است.[۶۶] بیعت نکردن علی(ع) و مخالفان ابوبکر و تحصن آنان در خانه فاطمه موجب شد یاران خلیفه به خانه او حمله کنند و در این هجوم فاطمه به سبب ممانعت از بردن علی برای بیعتِ اجباری با ابوبکر[۶۷] آسیب دید و فرزندش سقط شد.[۶۸] فاطمه(س) پس از این واقعه در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.[۶۹]

فاطمه به علی(ع) وصیت کرد مخالفانش نباید در نماز گزاردن بر پیکرش و مراسم تدفین او شرکت کنند و از علی(ع) خواست شبانه وی را دفن کند.[۷۰] بر اساس دیدگاه مشهور، فاطمه(س) در سوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری در مدینه به شهادت رسید.[۷۱]

مشارکت‌ها و مواضع سیاسی

فاطمه(س) فعالیت‌های اجتماعی و موضع‌گیری‌های سیاسی متعددی داشته است. هجرت به مدینه، مداوای پیامبر(ص) در جریان جنگ احد،[۷۲] رساندن آذوقه برای پیامبر در جنگ خندق[۷۳] و همراهی‌اش در فتح مکه[۷۴] از جمله فعالیت‌های وی قبل از رحلت پیامبر است؛ اما بیشتر فعالیت‌های سیاسی فاطمه(س) مربوط به دوران کوتاه زندگی‌اش پس از رحلت پیامبر است. از مهم‌ترین موضع‌گیری‌های سیاسی وی این موارد است: مخالفت با واقعه سقیفه و انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه پس از پیامبر، رفتن به خانه سران مهاجر و انصار برای اقرار گرفتن از آنان در خصوص شایستگی و برتری امام علی(ع) برای خلافت، تلاش برای بازپس‌گیری مالکیت فدک، خواندن خطبه فدکیه در جمع مهاجرین و انصار و دفاع از علی(ع) در ماجرای هجوم به خانه. به باور برخی پژوهشگران، بسیاری از گفتارها و رفتارهای فاطمه پس از رحلت پیامبر(ص) به نوعی واکنش سیاسی و اعتراض به غصب خلافت از سوی ابوبکر و طرفداران دستگاه خلافت او بود.[۷۵]

مخالفت با تصمیم شورای سقیفه

پس از تشکیل شورای سقیفه و بیعت صحابه با ابوبکر به عنوان خلیفه، فاطمه در کنار علی(ع) و شماری از صحابه نظیر طلحه و زبیر با این اقدام صحابه مخالفت کردند.[۷۶] چراکه در واقعه غدیر، پیامبر(ص) امام علی(ع) را جانشین خود معرفی کرده بود.[۷۷] بر اساس گزارش‌های تاریخی فاطمه به همراه علی به سراغ صحابه می‌رفتند و از آنان طلب یاری می‌کردند. صحابه در پاسخ به درخواست فاطمه می‌گفتند اگر پیش از آنکه با ابوبکر بیعت کنند این درخواست را می‌کرد از خلافت علی(ع) حمایت می‌کردند.[۷۸]

ماجرای فدک و خطبه فدکیه

نوشتار‌های اصلی: ماجرای فدک و خطبه فدکیه

پس از آنکه ابوبکر فدک را از فاطمه(س) گرفت و آن را به نفع خلافت خود مصادره کرد فاطمه(س) با این اقدام او مخالفت کرد.[۷۹] او برای بازپس‌گیری فدک با ابوبکر گفتگو کرد و پس از ارائه دلیل و شاهد،[۸۰] ابوبکر در نوشته‌ای فدک را از آنِ فاطمه دانست. به دنبال این واقعه عمر بن خطاب نوشته را گرفت و آن را پاره کرد. برخی منابع از ضربه عمر به فاطمه(س) و آسیب دیدن و سقط جنینش در این ماجرا خبر داده‌اند.[۸۱] فاطمه پس از بی‌نتیجه ماندن تلاشش برای بازپس‌گیری فدک، به مسجد پیامبر رفت و در حضور صحابه خطبه‌ای، که بعدها به خطبه فدکیه مشهور شد، خواند و در آن اقدام ابوبکر در مصادره فدک و غصب خلافت را نکوهش کرد. فاطمه(س) در این خطبه نتیجه اقدامات ابوبکر و طرفداران او را آتش دوزخ دانست.[۸۲]

همراهی با تحصن‌کنندگان مخالف ابوبکر

پس از آنکه صحابه، ابوبکر را خلیفه خواندند و با او بیعت کردند و سخن پیامبر(ص) بر جانشینی امام علی(ع) را نادیده گرفتند، فاطمه(س) به همراه علی(ع)، بنی‌هاشم و تعدادی از صحابه با این بیعت مخالفت کردند. مخالفان خلافت ابوبکر در خانه فاطمه تحصن کردند.[۸۳] عباس بن عبدالمطلب، سلمان فارسی،ابوذر غفاری، عمار بن یاسر، مقداد بن اَسود، اُبیّ بن کَعب، و گروهی از بنی‌هاشم از جمله تحصن‌کنندگان بودند.[۸۴]

دفاع از علی(ع) در واقعه هجوم به خانه

به دنبال هجوم موافقان خلافت ابوبکر به خانه علی(ع)، فاطمه(س) در مقابل مهاجمان ایستاد و از بردن اجباری علی(ع) برای بیعت با ابوبکر ممانعت کرد.[۸۵] بر اساس گزارش ابن عبدربه عالم سنی پس از مطلع شدن ابوبکر از تحصن مخالفانش در خانه فاطمه، دستور داد به آنجا حمله کنند و جمع مخالفان را بر هم بزنند و در صورت مقاومت، با آنان وارد جنگ شوند. عمر به همراه عده‌ای به سوی خانه فاطمه رفت و از تحصن‌کنندگان خواست از خانه بیرون بیایند؛ سپس تهدید کرد در صورت سرپیچی از دستورش، خانه را آتش می‌زند.[۸۶] عمر به همراه دیگر مهاجمان با خشونت وارد خانه شدند. در این میان، حضرت فاطمه مهاجمان را تهدید کرد که اگر از خانه بیرون نروند به خدا شکایت خواهد کرد.[۸۷] از این رو مهاجمان خانه را ترک کردند و به جز علی و بنی‌هاشم همه تحصن‌کنندگان را به مسجد بردند تا با ابوبکر بیعت کنند.[۸۸]

مهاجمان پس از آنکه از تحصن‌کنندگان به اجبار بیعت گرفتند برای آنکه از امام علی و بنی‌هاشم نیز بیعت بگیرند، دوباره به خانه فاطمه هجوم بردند و درِ خانه را آتش زدند. فاطمه که پشت در قرار داشت بر اثر آتش و فشار و ضربه عمر و همراهانش یا قنفذ بر در خانه مجروح شد و جنینش (محسن) را سقط کرد.[۸۹] در برخی گزارش‌ها آمده است قنفذ فاطمه(س) را بین در و دیوار گذاشت[۹۰] و در را به فاطمه کوبید، پهلوی او را شکست.[۹۱] فاطمه پس از این ماجرا در بستر بیماری افتاد.[۹۲]

خشم فاطمه(س) از ابوبکر و عمر

برخوردهای شدید ابوبکر و عمر با فاطمه و علی بر سر ماجرای فدک و وقایع مرتبط با بیعت اجباری با خلیفه، خشم فاطمه از ابوبکر و عمر را به دنبال داشت.[۹۳] بر اساس گزارش‌ها پس از هجوم عمر و دیگر مهاجمان به خانه فاطمه، ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند برای عذرخواهی به خانه فاطمه بروند؛ اما فاطمه اجازه ورود به آنان نداد. آنان در نهایت با وساطت علی وارد خانه فاطمه شدند. فاطمه در دیدار با آن دو، روی خود را به دیوار کرد و سلام آنان را بی‌پاسخ گذاشت. فاطمه پس از یادآوری روایت پیامبر که خشنودی و خشم پیامبر را در گرو خشنودی و خشم فاطمه قرار داده بود، به ابوبکر و عمر اعلام کرد که باعث خشم او شد‌ه‌اند.[۹۴] در برخی از گزارش‌ها آمده است فاطمه سوگند خورد پس از هر نمازی آنان را نفرین می‌کند.[۹۵]

شهادت، تشییع، تدفین

نوشتار اصلی: شهادت حضرت زهرا

فاطمه پس از مدتی بیماری ناشی از صدمات روحی و جسمی که در حوادث پس از رحلت پیامبر متحمل شد، در سال ۱۱ هجری قمری درگذشت. درباره تاریخ شهادت چند دیدگاه وجود دارد. مشهورترین قول نزد شیعه سوم جمادی الثانی است.[۹۶] مستند این قول روایتی از امام صادق(ع) است.[۹۷] بر اساس دیدگاه‌های دیگر سیزدهم ربیع الثانی[۹۸] ، بیستم جمادی الثانی[۹۹] و سوم رمضان[۱۰۰] روز شهادت فاطمه است.

فاطمه قبل از شهادت، وصیت کرده بود دوست ندارد افرادی که به او ستم کردند و اسباب خشم و غضب او را فراهم کردند، بر پیکرش نماز بخوانند و در تشییع او حاضر شوند؛ از این رو خواسته بود او را مخفیانه تشییع و دفن کنند و محل دفن او مخفی بماند.[۱۰۱] به گفته مورخان، علی(ع) به کمک اسماء بنت عُمیس، همسرش را غسل داد[۱۰۲] و خود بر پیکرش نماز خواند.[۱۰۳] به غیر از امام علی چند نفر دیگر نیز در نماز شرکت کردند که در مورد تعداد و نام افراد اختلاف وجود دارد. منابع تاریخی امام حسن، امام حسین، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان، ابوذر، عمار، عقیل، زبیر، عبدالله بن مسعود و فضل بن عباس را افرادی دانسته‌اند که در این نماز شرکت داشتند.[۱۰۴] در عین حال نام سلمان، ابوذر، مقداد و عمار مورد اتفاق مورخان و سیره‌نویسان شیعی است.[۱۰۵]

به اعتقاد برخی پژوهشگران، وصیت فاطمه بر دفن پنهانی پیکرش، آخرین اقدام سیاسی او در مخالفت با دستگاه خلافت بود.[۱۰۶]

محل دفن

پیکر حضرت فاطمه شبانه با تابوتی که به درخواست خود ساخته شده بود حمل و به خاک سپرده شد.[۱۰۷] به سبب دفن پنهانی، محل دفن برای مردم مخفی ماند و هیچ‌گاه قبر آن حضرت مشخص نشد. در عین حال در منابع تاریخی و حدیثی چند نقطه به عنوان محل دفن فاطمه(س) ذکر شده است:

فضائل

در منابع روایی، تفسیری و تاریخیِ شیعه و اهل‌سنت فضائل متعددی برای حضرت زهرا(س) گزارش شده است. برخی از این فضیلت‌ها منشأ قرآنی دارند، مانند آیه تطهیر و آیه مباهله. در این‌ گونه فضائل شأن نزول آیات درباره اهل‌بیت پیامبر است و فاطمه نیز یکی از اهل‌بیت است. شماری از فضیلت‌ها نیز در روایات نقل شده‌اند نظیر حدیث بِضعه و محدثه بودن.

عصمت

نوشتار اصلی: عصمت اهل بیت

از نظر شیعه فاطمه(س) به سبب آنکه یکی از مصادیق آیه تطهیر است دارای مقام عصمت است.[۱۱۳] بر اساس این آیه خداوند پاکی اهل بیت(ع) از هرگونه زشتی و پلیدی را اراده کرده است[۱۱۴] و بنابر بسیاری از روایات شیعه و اهل‌سنت، فاطمه یکی از مصادیق اهل‌بیت است.[۱۱۵] نخستین گزارش‌های تاریخی درباره مطرح‌کردن عصمت فاطمه پس از رحلت پیامبر، به ماجرای مصادره فدک برمی‌گردد که در آن امام علی به معصوم بودن حضرت زهرا بر اساس آیه تطهیر استناد می‌کند، اقدام ابوبکر در گرفتن فدک از فاطمه را نادرست و درخواست زهرا برای بازپس‌گیری فدک را از روی حق می‌داند.[۱۱۶] علاوه بر شیعه، در منابع روایی و تاریخی اهل‌سنت نیز روایاتی گزارش شده که پیامبر(ص) با استشهاد به آیه تطهیر، اهل بیت خود یعنی فاطمه(س)، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) را از هرگونه گناه مبرا دانسته است.[۱۱۷]

عبادت

فاطمه زهرا(س) همانند پیامبر(ص) علاقه زیادی به عبادت داشت و بخش مهمی از اوقات خود را به نماز و مناجات می‌گذراند.[۱۱۸] بسیاری از مراجعان و نزدیکان به صورت متعدد فاطمه را در حال قرائت قرآن دیده بودند.[۱۱۹] در برخی منابع گزارش‌هایی درباره امداد غیبی هنگامی که فاطمه(س) به تلاوت قرآن می‌پرداخت وجود دارد؛ برای نمونه سلمان فارسی از اینکه زهرا(س) در کنار سنگ آسیاب در حال قرائت قرآن است و سنگ آسیاب به خودی خود می‌چرخد تعجب کرد و موضوع را با پیامبر در میان گذاشت. پیامبر در جواب فرمود: «...خداوند جبرئیل را فرستاده است تا آسیاب را برای او بگرداند».[۱۲۰] طولانی بودن نمازها، شب‌زنده‌داری، دعا برای دیگران از جمله همسایه‌ها،[۱۲۱] روزه‌داری، زیارت قبور شهدا از جمله ویژگی‌های رفتاری فاطمه(س) است که در سخنان اهل‌بیت، برخی صحابه و تابعین بر آن تأکید شده است.[۱۲۲] بر همین اساس در کتاب‌های دعا و مناجات برخی از نمازها، ادعیه و تسبیحات به فاطمه(س) منسوب باشد.[۱۲۳]

جایگاه فاطمه نزد خدا و پیامبر

علمای شیعه و اهل‌سنت محبت و دوست داشتن فاطمه را سفارش خدا به مسلمانان دانسته‌اند. آنان بر اساس آیه ۲۳ سوره شوری مشهور به آیه مودت محبت و دوست داشتن فاطمه را لازم می‌دانند. در آیه مودت پاداش رسالت پیامبر(ص) دوستی و محبت با خویشاوندان معرفی شده است که مفسران از آن به اهل‌بیت(ع) تعبیر کرده‌اند. بر اساس روایات، خویشاوندان یا (به تعبیر مفسران) اهل‌بیت در این آیه فاطمه(س)، علی(ع) و حسنین(ع)است.[۱۲۴] علاوه بر آیه مودت، روایاتی از پیامبر نقل شده است که بر اساس آن خداوند به خشم فاطمه خشمگین و به خشنودی او خشنود می‌شود.[۱۲۵] در برخی از منابع روایی، خلقت فاطمه علت خلقت آسمان دانسته شده است؛ برای نمونه در حدیثی قدسی به نام حدیث لولاک از پیامبر(ص) نقل شده است، خلقت افلاک در گرو خلقت پیامبر و خلقت پیامبر در گرو خلقت علی(ع) بوده است و خلقت پیامبر و علی در گرو خلقت فاطمه.[۱۲۶] برخی ضمن اشکال به سند این حدیث، محتوای آن را قابل دفاع می‌دانند.[۱۲۷]

پیامبر(ص) علاقه زیادی به فاطمه(س) داشت و به او بیشتر از دیگران محبت و احترام می‌کرد. در حدیثی مشهور به حدیث بضعه پیامبر(ص) فاطمه را پاره تن خود معرفی می‌کند و می‌گوید هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است. این روایت را محدثان نخستین نظیر شیخ مفید از میان علمای شیعه و احمدبن حنبل از میان علمای اهل سنت، به گونه‌های مختلف گزارش کرده‌اند.[۱۲۸]

سرور زنان

در روایات متعددی که شیعیان و اهل‌سنت نقل کرده‌اند آمده است فاطمه برترینِ زنان بهشت، برترینِ زنان دو عالم و برترینِ زنان امت است.[۱۲۹]

تنها زن برگزیده در ماجرای مباهله

از میان زنان مسلمان تنها فاطمه(س) برای حضور در مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران انتخاب شد. این ماجرا در آیه مباهله ذکر شده است. بنابر منابع تفسیری، روایی و تاریخی، آیه مباهله در برتری و فضیلت اهل‌بیت پیامبر نازل شده است.[۱۳۰] گفته شده فاطمه، امام علی، امام حسن و امام حسین همراهان پیامبر در این واقعه بودند.[۱۳۱]

استمرار نسل پیامبر از طریق فاطمه

تداوم نسل پیامبر از فاطمه و تعیین امامان شیعه از فرزندان فاطمه به عنوان یکی از فضائل او ذکر شده است.[۱۳۲] برخی از مفسران استمرار نسل پیامبر از فاطمه را مصداق کوثر یعنی خیر فراوان در سوره کوثر دانسته‌اند.[۱۳۳] که مقام امامت نیز بر عهده این نسل نهاده شد.

سخاوت

سخاوت فاطمه(س) به عنوان یکی از ویژگی‌های رفتاری او گزارش شده است. فاطمه(س) در زندگی مشترک خود با علی(ع) زمانی که در وضعیت مطلوب اقتصادی قرار داشت ساده زیست بود و همیشه انفاق می‌کرد.[۱۳۴] اهدای لباس نو در شب عروسی خود به فرد محتاج،[۱۳۵] بخشیدن گردنبند به فقیر[۱۳۶] و دادن همه غذای خود به مسکین، یتیم و اسیر از جمله این موارد است.[۱۳۷] بر اساس گزارش‌های روایی و تفسیری پس از آنکه فاطمه(س)، علی(ع) و حسنین(ع) سه روز پی‌در پی هنگام افطار همه غذای خود را به نیازمند دادند آیه ۵ تا ۹ سوره انسان مشهور به آیه اطعام در شأن آنان نازل شد.[۱۳۸]

مُحَدَّثه بودن

سخن گفتن فرشتگان با فاطمه یکی از ویژگی‌های او معرفی شده است. این ویژگی موجب شد او را مُحَدَّثه بنامند.[۱۳۹] گفتگوی فرشتگان با فاطمه در زمان پیامبر[۱۴۰] و پس از رحلت وی، برای تسلی دادن فاطمه(س) و خبردادن از آینده نسل پیامبر بوده است. رویدادهای آینده را که فرشته الهی به فاطمه می‌گفت، امام علی(ع) می‌نوشت که به مصحف فاطمه معروف شد.[۱۴۱]

میراث معنوی

حضرت زهرا سلام الله علیها:
مَن اَصعَدَ اِلَی اللهِ خالِصَ عِبادَتِه اَهبَطَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ اَفضَلَ مَصلَحَتِه (ترجمه: کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ‌، برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.)

سخنان و زندگی عبادی، سیاسی و اجتماعی فاطمه(س) به مثابه میراثی برجای مانده از او مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است و در آثار مسلمانان از آن‌ها یاد شده است. مصحف فاطمه، خطبه فدکیه، تسبیحات و نماز حضرت زهرا بخشی از میراث معنوی فاطمه است.

  • روایات، بخش مهمی از میراث فاطمه(س) هستند. این روایات از حیث محتوا متنوع و مشتمل بر موضوعات اعتقادی، فقهی، اخلاقی و اجتماعی‌اند. برخی از روایات وی در کتاب‌های حدیثی شیعه و اهل‌سنت ذکر شده است و شماری از روایات در کتاب‌هایی مستقل با عناوینی نظیر «مسنَد فاطمه» و «اخبار فاطمه» تدوین شده‌اند. برخی از این مسندها در طول زمان مفقود شده‌اند و تنها در کتاب‌های رجالی، تراجِم و کتاب‌شناسی‌ها از راویان و نویسندگان این کتاب‌ها سخن به میان آمده است.[۱۴۲]
  • مصحف فاطمه، شامل مطالبی است که فاطمه آن‌ها را از فرشته الهی شنید و امام علی(ع) آن را نوشته است.[۱۴۳] به اعتقاد شیعیان مصحف فاطمه نزد امامان شیعه بوده و هر امامی در پایان عمر خود آن را به امام بعدی تحویل داده است[۱۴۴] و غیر از امامان هیج فردی به کتاب دسترسی نداشته است. این کتاب اکنون در دست امام زمان(عج) است.[۱۴۵]
  • خطبه فدکیه، یکی از سخنان مشهور فاطمه است که درباره ماجرای غصب خلافت و مصادره فدک بیان شده است. چندین شرح درباره خطبه فدکیه نوشته شده است که نام بیشتر آنها شرح خطبه زهرا(س) یا شرح خطبه لُمَّه (نام دیگر خطبه فدکیه) است.[۱۴۶]
  • تسبیحات فاطمه زهرا(س)، ذکری است که فاطمه از پیامبر(ص) آموخت[۱۴۷] و فاطمه از فراگیری آن خشنود شد.[۱۴۸] در منابع شیعه و اهل‌سنت درباره آموختن تسبیحات به فاطمه گزارش‌های متعددی ذکر شده و آمده است امام علی پس از شنیدن این ذکر، در هیچ شرایطی آن را ترک نکرد.[۱۴۹]
  • نماز حضرت زهرا، نمازهایی است که فاطمه آنها را از پیامبر(ص) یا جبرئیل فراگرفته بود. در برخی از متون روایی و کتاب‌های دعا به این نمازها اشاره شده است.[۱۵۰]
  • اشعار منسوب به فاطمه(س)، که در منابع تاریخی و روایی گزارش شده است. این اشعار از جهت تاریخی مربوط به دو دوره است: دوره پیش از رحلت پیامبر و دوره پس از رحلت ایشان. درباره اشعار فاطمه تک‌‌‌نگاری‌هایی نیز منتشر شده است.[۱۵۱]

فاطمه در فرهنگ و ادبیات شیعه

شیعیانْ فاطمه(س) را الگوی خود می‌دانند و سیره فاطمه(س) در فرهنگ شیعه و زندگی شیعیان جریان دارد. برخی از نمونه‌های آن عبارت‌اند از:

  • مهر السنة: در روایات و متون فقهی شیعه مهریه حضرت فاطمه(س) سنت و الگوی مهریه‌ها قرار گرفته است و در اصطلاح به آن مهرالسنة گفته می‌شود.[۱۵۲]
  • ایام فاطمیه: شیعیان در ایام شهادت فاطمه(س) مراسم عزاداری برپا می‌کنند. در ایران روز شهادت حضرت زهرا مطابق با سوم جمادی‌الثانی تعطیل رسمی است[۱۵۳] و مراجع تقلید به صورت پیاده‌روی در عزاداری شرکت می‌کنند.[۱۵۴]
  • بازسازی نمادین محله بنی‌هاشم: همزمان با ایام فاطمیه محله بنی‎‌هاشم، قبرستان بقیع، خانه فاطمه به صورت نمادین با سبک قدیمی ساخته می‌شود و بسیاری از مردم از این اماکن بازدید می‌کنند.[۱۵۵]
  • برگزاری تئاتر و تعزیه: در سال‌های اخیر برگزاری تئاتر، تعزیه و نمایش‌های خیابانی با عناوینی نظیر «بانوی آب و آیینه»[۱۵۶] ، «بانوی غریب‌نشین»[۱۵۷] از جمله برنامه‌های خاص در ایام سوگواری شهادت فاطمه(س) است.
  • روز زن: در ایران سالروز ولادت فاطمه(س) (بیستم جمادی الثانی) روز زن نام‌گذاری شده است.[۱۵۸] مردم ایران با دادن هدیه به مادرانشان این روز را جشن می‌گیرند.[۱۵۹]
  • نامگذاری دختران: طبق آمار اعلام‌شده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲، در ایران نام فاطمه و زهرا جزو ده نام نخست برای دختران قرار گرفته است.[۱۶۰]
  • انتساب به فرزندان فاطمه(س): در میان فرقه‌های شیعه، زیدیه معتقدند امامت و رهبری برای کسی است که از فرزندان فاطمه باشد. از این رو زیدیان تنها از کسی به عنوان امام پیروی می‌کردند و حکومت او را بر حق می‌دانستند که از نسل فاطمه(س) باشد.[۱۶۱] علاوه بر زیدیه فاطمیان نیز که نام حکومتشان برگرفته از فاطمه(س) است نسب خود را به فرزندان فاطمه(س) می‌رساندند.[۱۶۲]

ادبیات و شعر فاطمی

برخی از شاعران و ادیبان فارسی‌زبان آثاری ادبی درباره فاطمه(س) تألیف و اشعاری درباره وی سروده‌اند. برخی معتقدند قدیمی‌ترین شعر فاطمی به قرن پنجم هجری برمی‌گردد.[۱۶۳] در دوره معاصر شعر فاطمی در میان شاعران رواج بیشتری داشته است، به طوری که کنگره‌هایی با عنوان شعر فاطمی با حضور شاعرانی که در این زمینه شعرهایی سروده‌اند برگزار می‌شود.[۱۶۴] افزایش اشعار فاطمی سروده‌شده موجب شده برخی از پژوهشگرانِ حوزه ادبیات، شعر فاطمی را یکی از سبک‌های شعر آیینی بدانند که در آن به مقام و سیره فاطمه پرداخته می‌شود.[۱۶۵] در میان آثار ادبی معاصر می‌توان به کتاب کشتی پهلو گرفته و فاطمه فاطمه است اشاره کرد.

کتابشناسی

نگارش درباره فاطمه(س) از سده‌های نخستین هجری مورد توجه مسلمانان به‌ویژه شیعیان قرار داشته است. در یک تقسیم‌بندی، آثاری را که راجع به فاطمه تألیف یا جمع‌آوری شده می‌توان به سه دسته مُسنَدنگاری، مَنقَبَت‌نگاری و زندگینامه‌نویسی تقسیم کرد.[۱۶۶]

از میان مسندهایی که شیعیان تدوین کرده‌اند می‌توان به عناوین ذیل اشاره کرد:

و از میان مناقب‌نگاری‌ها می‌توان به چند کتاب زیر اشاره کرد:

از میان مسندهای اهل سنت درباره فاطمه(س) می‌توان به «السقیفه و فدک» اثر جوهری بصری، «من روی عن فاطمه من اولادها» اثر ابن‌عقده جارودی و «مسند فاطمه» اثر دارقطنی شافعی و از میان مناقب‌نگاری‌ها می‌توان به «الثغورالباسمة فی فضائل السیدة الفاطمة» اثر جلال‌الدین سیوطی و «اتحاف السائل بما لفاطمة من المناقب و الفضائل» اثر محمد علی مناوی اشاره کرد.[۱۷۱]

جستارهای وابسته

مطالعه بیشتر

  1. شهیدی، سیدجعفر، زندگانی فاطمه زهرا، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۳.

پانویس


  • صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۷۴، ۱۸۷، ۶۸۸، ۶۹۱ و ۶۹۲؛ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۰؛ مسعودی، اسرارالفاطمیه، ۱۴۲۰ق، ص۴۰۹.

  • مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۱۶؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۳۲.

  • ابن سعد، الطبقات‏ الکبری، ۱۴۱۰ق، ج ۸ ، ص۱۴.

  • طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۴۱۰

  • مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۹۲.

  • کلینی، الکافی، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۴۶۱.

  • شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ۱۳۶۳ش، ص۷۸.

  • مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۴، ص۲۰۱.

  • محلاتی، ریاحین الشریعه، دارالکتب الاسلامیه، ج۳، ص۳۳.

  • ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۰۰.

  • متقی هندی، کنز العُمال، ۱۴۰۱ق، ج۳، ص۷۶۷.

  • ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۹۳.

  • مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۸۹.

  • کلینی، ج۱، ص۲۴۱، ح۵

  • طبری امامی،‌ دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴.

  • بتنونی، الرحلة‌ الحجازیة، المکتبة الثقافیة الدینیه، ص۱۲۸.

  • جمعی از محققین، فرهنگ‌نامه علوم قرآن، ‏‫۱۳۹۴ش، ج۱، ص۲۴۴۳.

  • کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۵۸؛ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۷۹۳؛ طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۷۹؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، قم، شریف الرضی، ص۱۴۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۹۰؛ ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۳۲.

  • مفید، مسارالشریعه فی مختصر تواریخ الشریعة، ۱۴۱۴ق، ص۵۴؛ کفعمی، المصباح، ۱۴۰۳ق، ص۵۱۲.

  • ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۱۳۳. ج۸، ص۱۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۰۳؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۸۹۹.

  • مفید، مسارالشریعه فی مختصر تواریخ الشریعة، ۱۴۱۴ق، ص۵۴؛ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۷۹۳.

  • آیا زن مسلمان امروزی می تواند از حضرت زهرا(س) الگو بگیرد؟، پایگاه خبری تحلیلی مهرخانه، تاریخ انتشار: ۱۱-۰۲-۱۳۹۲ش، تاریخ بازدید: ۱۷-۱۲-۱۳۹۵ش.

  • ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۶۳.

  • یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۳۵.

  • احمدبن حنبل، مسند احمدبن حنبل، بیروت، ج۱، ص۳۶۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، ج۱، ص۱۶۳.

  • محقق سبزواری، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ۱۳۵۹ش، ص۱۷۳-۱۷۴.

  • طباطبایی، سیدمحمدکاظم، «ازدواج فاطمه»، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۸.

  • طبری، ذخائر العقبی فی مناقب الذوی القربی، ۱۴۲۸ق، ج۱، ص۱۶۷؛ متقی هندی، کنزالعمال، ۱۴۰۱ق، ج۷، ص۱۲۹.

  • کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۸، ص۱۶۵؛ مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الأطهار، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۹. سهمی، تاریخ جرجان، ۱۴۰۷ق، ص۱۷۱.

  • طباطبایی، «ازدواج فاطمه»، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۱۲۸.

  • اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۶۳؛ خوارزمی، المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۳۴۳.

  • نسایی، السنن الکبری، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۴۳؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفة، ج۲، س۱۶۷ و ۱۶۸.

  • طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۸۲.

  • خوارزمی، المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۳۴۳.

  • ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۹.

  • طوسی، محمدبن حسن، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۳۹.

  • صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۶۵۳؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۶۴.

  • مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۱۴۸.

  • مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۱۴۸.

  • طوسی، محمدبن حسن، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۰.

  • ابن‌اثیر جزری، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، انتشارات اسماعیلیان، ج۵، ص۵۱۷.

  • اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۵۸.

  • طبری امامی، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ق، ص۸۸-۹۰؛ خوارزمی، المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۳۳۵-۳۳۸.

  • * ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۳۹۱؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۷۳؛ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۸، ص۳۴۰.

  • طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۳؛ طبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ۱۴۲۰ق، ص۴۱۰.

  • ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۳۱.

  • خوارزمی، مناقب، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۸-۲۷۱.

  • مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۱۹۲ و ۱۹۹؛ جوهری بصری، السقیفة و فدک، ۱۴۱۳ق، ص۶۴.

  • طوسی، امالی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۹۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۵۶-۵۷؛ صدوق، الأمالی، ۱۴۱۷ق، ص۵۵۲.

  • ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۲۵.

  • مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۴۳، ص۷۲.

  • خوارزمی، المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۲۶۸.

  • حمیری قمی، قرب الإسناد، ۱۴۱۳ق، ص۵۲.

  • طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۴۰-۱۴۲.

  • الانصاری الزنجانی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، ۱۴۲۸ق، ج‏۱۷، ص۴۲۹.

  • ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۱۶۳،۱۷۳.

  • ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۲۸۰.

  • ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۴۶۵.

  • ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۱۷۶.

  • مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۵۵؛

  • شهرستانی، الملل و النحل، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۵۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۱۵، ص۵۷۸؛ مسعودی، اثبات الوصیة للإمام علی‌بن ابی‌طالب، ۱۴۱۷ق، ص۱۵۴ و ۱۵۵؛ هلالی، اسرار آل‌محمد، ۱۳۷۸ش، ص۲۳۱.

  • ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۳۸؛ کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۲۸.

  • کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۱.

  • مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰؛ سیدمرتضی، الشافی فی‌الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۱۰۱؛ مجلسی، بحارالانوار، دارالرضا، ج۲۹، ص۱۲۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۳۵۳-۳۶۴.

  • جوهری بصری، السقیفة و فدک، ۱۴۱۳ق، ص۶۳؛ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۴۷.

  • ابن‌ابی‌شیبه کوفی، المصنف فی الاحادیث و الآثار، ۱۴۰۹ق، ج۸، ص۵۷۲.

  • جوهری بصری، السقیفة و فدک، ۱۴۱۳ق، ص۷۲ و ۷۳.

  • طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۱۰۹.

  • طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴.

  • ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۳۷.

  • هلالی، اسرار آل‌محمد، ۱۳۷۸ش، ص۲۳۱؛ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق. ص۷۹۳؛ طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴.

  • مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۹۶؛ ابن‌کثیر، السیره النبویه، ۱۳۹۶ق، ج۳، ص۵۸.

  • مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۰۴ق، ج۲۰، ص۲۴۵.

  • واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۶۳۵.

  • فرهمندپور، «سیره سیاسی فاطمه»، ص۳۰۹-۳۱۶.

  • یعقوبی، تاریخ الیعقوبی،‌ دارصادر، ج۲، ص۱۲۴.

  • امینی، الغدیر، ج۱، ص۳۳.

  • ابن‌قتیبه دینوری، الامامة و السیاسة، ۱۳۸۰ش، ص۲۹ و ۳۰.

  • جوهری بصری، السقیفة و فدک، ۱۴۱۳ق، ص۱۰۹.

  • جوهری بصری، السقیفة و فدک، ۱۴۱۳ق، ص۱۰۹.

  • مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۱۸۴ و ۱۸۵؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۰۰ق، ج۳، ص۴۸۸.

  • طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۰-۱۲۱.

  • یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۲۴؛ ابن‌کثیر، تاریخ ابن‌کثیر، ۱۳۵۱-۱۳۵۸ق، ج۵، ص۲۶۶؛ ابن‌هشام، سیرة النبویه، بیروت، ج۲، ص۶۵۶.

  • عسکری، سقیفه: بررسی نحوه شکل‌گیری حکومت پس از پیامبر، ۱۳۸۷ش، ص۹۹.

  • ابن‌قتیبه، الامامة والسیاسه، ۱۴۱۳ق، ج۱ ص۳۰.

  • ابن عبدربه اندلسی، العقد الفرید، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۱۳.

  • یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۲، ص۱۰۵.

  • ابن‌ ابی‌الحدید، شرح نهج‌ البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۲۱.

  • طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴؛ صدوق، معانی الاخبار، ۱۳۷۹ش، ص۲۰۶.

  • هلالی، اسرار آل‌محمد، ۱۳۷۸ش، ص۲۳۱.

  • هلالی، اسرار آل‌محمد، ۱۳۷۸ش، ص۲۳۱؛ عاملی، رنج‌های حضرت زهرا(س)، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۳۵۰-۳۵۱.

  • طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴.

  • ابن‌قتیبه دینوری، الامامة والسیاسة، ۱۴۱۳ق/۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۱.

  • ابن‌قتیبه دینوری، الامامة والسیاسة، ۱۴۱۳ق/۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۱.

  • کحاله، اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م، ج۴، ص۱۲۳-۱۲۴.

  • طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱ق، ص۷۹۳.

  • طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴.

  • ابن‌شهر آشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۳۲.

  • طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۶.

  • اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۱۲۵.

  • صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸۵؛ ابن‌شهر آشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۳۷.

  • بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۷۳-۴۷۴.

  • اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۱۲۵.

  • هلالی عامری، کتاب سلیم بن قیس، ۱۴۲۰ق، ص۳۹۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۰۰؛ صدوق، محمدبن علی، الخصال، ۱۴۰۳ق، ص۳۶۱؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۳ و ۳۴.

  • هلالی عامری، کتاب سلیم بن قیس، ۱۴۲۰ق، ص۳۹۳؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۰۰؛ صدوق، محمدبن علی، الخصال، ۱۴۰۳ق، ص۳۶۱؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۳ و ۳۴.

  • فرهمندپور، «سیره سیاسی فاطمه»، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۳۱۵.

  • مغربی، دعائم الاسلام، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۳؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص۲۹.

  • مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۱۸۵؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۵۷۲.

  • طبری‌امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۶؛ ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۳۹.

  • صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۵۷۲.

  • نمیری، تاریخ المدینة المنوره، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۰۵.

  • سمهودی، وفاء الوفا، ۱۹۷۱م، ج۳، ص۹۲ و ۹۵.

  • سیدمرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۹۵؛ ابن‌شهر آشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۱۲.

  • سوره احزاب، آیه ۳۳.

  • طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۲۱۵؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۹۸.

  • ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۱۲۲ و ۱۲۳؛ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲.

  • ابن‌مردویه اصفهانی، مناقب علی‌بی ابی‌طالب، ۱۴۲۴ق، ص۳۰۵؛ سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۱۹۹؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۳۱۶.

  • طوسی، الأمالی، ۱۴۱۴ق، ص۵۲۸.

  • طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۹.

  • ابن‌شهر‌آشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۱۶ و ۱۱۷.

  • صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸۲.

  • ابن‌شهر آشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۱۹.

  • ر.ک: ابن‌طاووس، جمال الاسبوع، ۱۳۷۱ش، ص۷۲؛ کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش. ج۳، ص۳۴۳؛ سید‌بن‌طاووس‏، مهج الدعوات و منهج العبادات، ۱۴۱۱ق‏، ص۱۳۹-۱۴۲.

  • ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۵ش، ج۱۷، ص۱۲۲؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۸۱۵؛ سیوطی، الدرالمنثور فی تفسیر بالمأثور، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۷؛ ابوالسعود، ارشادالعقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، داراحیاء التراث العربی، ج۸، ص۳۰.

  • حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، ج۳، ص۱۵۴.

  • میرجهانی، جنة العاصمة، ۱۳۹۸ق، ص۱۴۸.

  • گفت‌وگو با آیت الله‌العظمی شبیری زنجانی، سایت جماران، تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۱/۱۴، تاریخ بازدید: ۱۳۹۵/۱۱/۲۹.

  • مفید، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۶۰؛ طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۲۴؛ احمدبن حنبل، مسند احمدبن حنبل، بیروت، ج۴، ص۵.

  • صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۱۸۲. طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۸۱؛ احمدبن حنبل، مسند احمدبن حنبل، بیروت، ج۳، ص۸۰؛ بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، ج۴، ص۱۸۳؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، ج۷، ص۱۴۳ و ۱۴۴.

  • ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۷۹؛ بلاغی، حجةالتفاسیر و بلاغ‌الاکسیر، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۲۶۸؛ ترمذی، سنن الترمذی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۹۳ و ۲۹۴.

  • برای نمونه نک: ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۹۳

  • طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۳۷۰ و ۳۷۱.

  • طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲۰، ص۳۷۰ و ۳۷۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۷، ص۳۷۱؛ فخر رازی، التفسیرالکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۲، ص۳۱۳؛ بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۳۴۲؛ نیشابوری، تفسیر غرائب القرآن، ۱۴۱۶ق، ج۶، ص۵۷۶.

  • طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۳۹۲ق، ص۹۴ و ۹۵.

  • مرعشی نجفی، شرح احقاق الحق، کتابخانه مرعشی نجفی، ج۱۹، ص۱۱۴.

  • طبری، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ۱۴۲۰ق، ص۲۱۸ و ۲۱۹.

  • اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۶۹.

  • ابن طاووس، الطرائف، مطبعة الخیام، ۱۳۹۹ق، ص۱۰۷-۱۰۹؛ طوسی، التبیان فی تفسیرالقرآن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۲۱۱؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۶۷۰؛ فخررازی، التفسیرالکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۰، ص۷۴۶ و ۷۴۷.

  • صدوق، علل الشرائع، ۱۳۸۵ق، ج۱، ص۱۸۲.

  • ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۶ق، ج۳، ص۱۱۶.

  • کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۰ و ۲۴۱.

  • معموری، «کتابشناسی فاطمه»، ۱۳۹۳ش، ص۵۶۱ -۵۶۳.

  • کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۱.

  • صفار، بصائرالدرجات الکبری، ۱۴۰۴ق، ص۱۷۳ و ۱۸۱.

  • آقابزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۲۱، ص۱۲۶.

  • آقابزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۸، ص۹۳؛ ج۱۳، ص۲۲۴.

  • صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص ۳۲۰ و ۳۲۱؛ بخاری، صحیح بخاری، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۴۸ و ۲۰۸.

  • صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۶۶.

  • احمدبن حنبل، مسند، بیروت، ج۱، ص۱۰۷.

  • سیدبن طاووس، علی‌بن موسی، جمال الاسبوع، ۱۳۷۱ش، ص۷۰ و ۹۳.

  • عالمی، اشعار فاطمه(س)، دانشنامه فاطمی(س)، ۱۳۹۳ش، ج۳، ص۱۱۰ -۱۲۰.

  • رجوع کنید به:صدوق، المقنع، ۱۴۱۵ق، ص۳۰۲؛ شهیدثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۳۴۴.

  • «ماجرای تعطیل شدن روز شهادت حضرت زهرا(س)». خبرگزاری فارس‌، تاریخ انتشار: ۰۵ -۰۲- ۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵

  • فاطمیه درقم ؛ پیاده روی دو تن از مراجع تقلید تا حرم، خبرگزاری صداو سیما، تاریخ انتشار: ۱۴-۰۱-۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش.

  • نمایشگاه کوچه‌های بنی هاشم، خبرگزاری مشرق، تاریخ انتشار: ۲۷-۰۱-۱۳۹۱ تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵.

  • اجرای نمایشنامه بانوی آب و آیینه، خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: ۱۸-۰۲-۱۳۹۱، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵.

  • نمایش بانوی غریب‌نشین، خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: ۲۷-۰۱-۱۳۹۳، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵.

  • آیین‌نامه‌های مصوب شورای فرهنگ عمومی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمانشاه، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵.

  • ۱۵ پیشنهاد برای هدیه روز مادر، پایگاه اینترنتی بیتوته، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵.

  • ده نام نخست برای دختران و پسران ایرانی، خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: ۱۵-۰۲-۱۳۹۲، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵.

  • رصاص، مصباح العلوم، ۱۹۹۹م، ص۲۳-۲۴.

  • ربانی گلپایگانی، علی، فاطمیان و قرامطه، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، تاریخ انتشار :۴-۵-۱۳۸۵، تاریخ بازدید: ۰۶-۱۲-۱۳۹۵.

  • مرتضی امیری اسفندقه در گفت‌وگو با تسنیم: ما حسین فهمیده‌های شعر فاطمی هستیم، خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: ۰۴-۰۱-۱۳۹۳، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵.

  • کنگره «شعر فاطمی» برگزار شد، خبرگزاری ایسنا تاریخ انتشار: ۲۴-۰۱-۱۳۹۲، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵.

  • مرتضی امیری اسفندقه از شعر فاطمی می گوید، پایگاه اینترنتی شهرستان ادب، تاریخ انتشار: ۲۴-۰۱-۱۳۹۲، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵.

  • معموری، «کتابشناسی فاطمه»، ۱۳۹۳ش، ۵۶۱.

  • معموری، کتابشناسی فاطمه، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۵۶۴.

  • معموری، کتابشناسی فاطمه، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۵۶۳؛ر.ک: طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ۶۵-۷۶.

  • آقابزرگ تهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۳۳۲.

  • معموری، «کتابشناسی فاطمه»، ۱۳۹۳ش، ص۵۶۷.

    1. ر.ک: معموری، «کتابشناسی فاطمه»، ۱۳۹۳ش، ص۵۶۶.

    منابع

    • ابن‌‌ابی‌الحدید، ابوحامد عبدالحمید، شرح نهج‌ البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دار احیاء الکتب العربیة، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
    • ابن‌ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج‌البلاغة، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، داراحیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق.
    • ابن‌ابی‌شیبه کوفی، عبدالله بن محمد، المصنف فی الاحادیث و الآثار، تحقیق سعید لحام، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
    • ابن‌اثیر جزری، علی‌بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی‌تا.
    • ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ‏، بیروت، دارالصادر، ۱۳۸۵ق.
    • ابن‌حجر عسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۴ق.
    • ابن‌سعد، محمدبن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
    • ابن‌سعد، محمدبن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، بی‌تا، بی‌جا.
    • ابن‌شهرآشوب، محمدبن علی، مناقب آل ابی‌طالب، گروهی از اساتید نجف اشرف، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریة، ۱۳۷۶ق.
    • ابن‌عبدالبر، یوسف بن عبدالله قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق علی‌محمد بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق.
    • ابن‌عبدربه اندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، تحقیق علی شیری، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
    • ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
    • ابن‌قتیبه دینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ترجمه سید ناصر طباطبایی، تهران، ققنوس، ۱۳۸۰ش.
    • ابن‌قتیبه دینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم، الامامة والسیاسة، تحقیق علی شیری، قم، شریف رضی، ۱۴۱۳ق/۱۳۷۱ش.
    • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، تحقیق علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
    • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تاریخ ابن‌کثیر، مصر، مطبعة السعادة، ۱۳۵۱-۱۳۵۸ق.
    • ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۲ق.
    • ابن‌مردویه اصفهانی، احمدبن‌ موسی، مناقب علی‌بی ابی‌طالب، تحقیق عبدالرزاق محمدحسین، قم، انتشارات دارالحدیث، ۱۴۲۴ق.
    • ابن‌هشام، ابومحمد عبدالملک بن هشام حمیری، سیرة النبویه لابن هشام، تحقیق مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری، عبدالحفیظ الشبلی، بیروت، دارالمعرفه.
    • ابوالسعود، محمدبن محمد عمادی، ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
    • ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق یاحقی/ ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
    • «اجرای نمایشنامه بانوی آب و آیینه»، خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: ۱۸-۰۲-۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش.
    • احمدبن حنبل، مسند احمدبن حنبل، بیروت، دارصادر، بی‌تا.
    • اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، قم، رضی‏، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
    • اربلی، علی‌بن‌عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ق.
    • آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۰۳ق.
    • آیین‌نامه‌های مصوب شورای فرهنگ عمومی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمانشاه، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش.
    • آیا زن مسلمان امروزی می تواند از حضرت زهرا(س) الگو بگیرد؟، پایگاه خبری تحلیلی مهرخانه، تاریخ انتشار: ۱۱-۰۲-۱۳۹۲ش، تاریخ بازدید: ۱۷-۱۲-۱۳۹۵ش.
    • الانصاری الزنجانی الخوئینی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
    • بتنونی، محمد لبیب، الرحلة‌ الحجازیة، قاهره، المکتبة الثقافیة الدینیه، بی‌تا.
    • بحرانی، سیدهاشم حسینی، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶ق.
    • بحرانی، سیدهاشم حسینی، غایة المرام و حجة الخصام، تحقیق سید‌علی عاشور، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ۱۴۱۳ق.
    • بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق.
    • بخاری، محمدبن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارصادر، بی‌تا.
    • بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار/ ریاض زرکلی، بیروت ، دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
    • بلاغی، سیدعبدالحجة، حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر، قم، انتشارات حکمت، ۱۳۸۶ق.
    • بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
    • ۱۵ «پیشنهاد برای هدیه روز مادر»، پایگاه اینترنتی بیتوته، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش.
    • ترمذی، محمدبن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ق.
    • تهرانی، مجتبی، بحثی کوتاه پیرامون خطبه حضرت زهرا(س)، تهران، پیام آزادی، زمستان ۱۳۸۷ش.
    • جمعی از محققین، فرهنگ‌نامه علوم قرآن، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ‏‫۱۳۹۴ش.
    • جوهری بصری، احمد‌بن عبدالعزیز، السقیفة و فدک، تحقیق محمدهادی امینی، بیروت، شرکة الکتبی، ۱۴۱۳ق.
    • حاکم نیشابوری، محمدبن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق، یوسف مرعشلی، بیروت دارالمعرفة، بی‌تا.
    • حلبی، علی‌بن برهان، السیرة الحلبیة، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۰ق.
    • حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، قم، مؤسسة آل‌البیت لإحیاء التراث، ۱۴۱۳ق.
    • خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، تحقیق مالک محمودی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۱ق.
    • دولابی، محمدبن احمد، الذریة الطاهرة النبویة، تحقیق سیدمحمدجواد حسینی، قم، نشراسلامی، ۱۴۰۷ق.
    • «ده نام نخست برای دختران و پسران ایرانی»، خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: ۱۵-۰۲-۱۳۹۲ش، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش.
    • ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الأرنوؤط، بیروت، مؤسسه الرسالة، ۱۴۱۳ق.
    • ربانی گلپایگانی، «علی، فاطمیان و قرامطه»، پایگاه اطلاع رسانی حوزه، تاریخ انتشار : ۱۳۸۵/۵/۴، تاریخ بازدید: ۱۳۹۵/۱۲/۰۶.
    • رصاص، احمدبن حسن‌، مصباح العلوم، تحقیق مرتضی بن زید محطوری، مرکز البدر العلمی و الثقافی، صنعا، چاپ اول، ۱۹۹۹م.
    • زمخشری، محمودبن عمر، الکشاف، بیروت، دارالکتب العربی، ۱۴۰۷ق.
    • سمهودی، علی بن احمد، وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، دارالکتب العلمیة، بیروت، ۱۹۷۱م.
    • سهمی، حمزة بن یوسف، تاریخ جرجان، بیروت، عالم الکتب، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
    • سیدبن طاووس، علی‌بن موسی، جمال الاسبوع، تحقیق جواد قیومی، مؤسسة الآفاق، ۱۳۷۱ش.
    • سید‌بن‌طاووس‏، علی‌بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دارالذخائر‏، چاپ اول، ۱۴۱۱ق‏.
    • سیدمرتضی، علی‌بن حسین، الشافی فی‌الامامة، تحقیق سیدعبدالزهرا حسینی، قم، انتشارات اسماعیلیان، ۱۴۱۰ق.
    • سیوطی، جلال‌الدین، الدرالمنثور فی تفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
    • «شاعر اهل بیت زکات طبعش را می‌دهد»، پایگاه اینترنتی شهرستان ادب، تاریخ انتشار: ۲۴-۰۱-۱۳۹۲ش، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش.
    • شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمد سیدگیلانی، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۲۲ق.
    • شهیدثانی، زین‌الدین بن علی عاملی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، تحقیق سیدمحمدکلانتر، قم، انتشارات داوری، ۱۴۱۰ق.
    • شهیدی، سید جعفر، زندگانی فاطمه زهرا (س)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۳ش.
    • صدوق، محمد بن علی بن بابویه، معانی الاخبار، تصحیح و تعلیق: علی اکبر الغفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۷۹ش.
    • صدوق، محمدبن علی بن‌بابویه، علل الشرایع، تحقیق سیدمحمدصادق بحرالعلوم، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریة، ۱۳۸۵ق.
    • صدوق، محمدبن علی، الامالی، قم مؤسسه البعثة، ۱۴۱۷ق.
    • صدوق، محمدبن علی، الخصال، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۳ق.
    • صدوق، محمد بن علی، المقنع، [بی‌جا]، نشر مؤسسه امام هادی(ع)، ۱۴۱۵ق.
    • صدوق، محمدبن علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، نشراسلامی، ۱۴۰۴ق.
    • صفار، محمدبن حسن، بصائرالدرجات الکبری، تحقیق میرزا محسن کوچه باغی، تهران، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۴ق.
    • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۷ق.
    • طباطبایی، سیدمحمدکاظم، «ازدواج فاطمه»، دانشنامه فاطمی(س)، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۳ش.
    • طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، النجف الاشرف، دارالنعمان، ۱۳۸۶ق.
    • طبرسی، حسن‌بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، ۱۳۹۲ق.
    • طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، قم، مؤسسة آل‌البیت لاحیاء التراث، ۱۴۱۷ق.
    • طبرسی، فضل‌بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، تهران، انتشارات خسرو، ۱۳۷۲ش.
    • طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ۱۴۱۵ق.
    • طبری امامی، محمدبن جریر، دلائل الامامة، قم، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۳ق.
    • طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، تحقیق مجد ابوالفضل ابراهیم، بیروت،‌ دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
    • طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق گروهی از دانشمندان، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۳ق.
    • طبری، محمدبن ابی‌القاسم، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، تحقیق جواد قیومی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق.
    • طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه‌الشیعه، ۱۴۱۱ق.
    • طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم، مؤسسة آل‌البیت لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ق.
    • طوسی، محمدبن حسن، الامالی، تحقیق مؤسسة البعثة، قم، دارالثقافة، ۱۴۱۴ق.
    • طوسی، محمدبن حسن، الامالی، قم، اندیشه هادی، ۱۳۸۸ش.
    • طوسی، محمدبن حسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
    • عالمی، سیدعلیرضا، اشعار فاطمه(س)، دانشنامه فاطمی(س)، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۳ش.
    • عاملی، سید جعفر مرتضی، رنج‌های حضرت زهرا (س)، ترجمه: محمد سپهری، قم، انتشارات تهذیب، ۱۳۸۲ش.
    • عسکری، مرتضی، سقیفه: بررسی نحوه شکل‌گیری حکومت پس از پیامبر، به کوشش مهدی دشتی، قم، دانشکده اصول دین، ۱۳۸۷ش.
    • «فاطمیه در قم؛ پیاده‌روی دو تن از مراجع تقلید تا حرم»، خبرگزاری صداو سیما، تاریخ انتشار: ۱۴-۰۱-۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش.
    • فتال نیشابوری، محمدبن حسن، روضة الواعظین، قم، شریف الرضی.
    • فخر رازی، محمدبن عمر، التفسیرالکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
    • فرهمندپور، فهیمه، سیره سیاسی فاطمه، دانشنامه فاطمی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
    • کحاله، عمر رضا، اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام، بیروت؛ مؤسسة الرسالة، چاپ دهم، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۱م.
    • کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۳ق.
    • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، بیروت، ۱۴۰۱ق.
    • کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳ش.
    • «گفتگو با آیت الله‌العظمی شبیری زنجانی»، سایت جماران، تاریخ ثبت: ۱۴-۰۱-۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید: ۲۹-۱۱-۱۳۹۵ش.
    • «ماجرای تعطیل شدن روز شهادت حضرت زهرا(س)»، خبرگزاری فارس‌، تاریخ انتشار: ۰۵-۰۲-۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش
    • متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام الدین، کنزالعمال، محقق: بکری حیانی / صفوة السقا، بیروت، مؤسسة الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق.
    • مجلسی، بحار الانوار، تحقیق شیخ عبدالزهرا علوی، بیروت، دارالرضا، بی‌تا.
    • مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء بیروت، لبنان، ۱۴۰۴ق.
    • محقق سبزواری، محمدباقر،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، تهران، اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۵۹ش.
    • محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا.
    • مدیر شانه‌چی، کاظم، علم‌الحدیث، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۴ش.
    • مرعشی نجفی، سیدشهاب‌الدین، شرح احقاق الحق، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، بی‌تا.
    • مسعودی، علی‌بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی‌بن ابی‌طالب، قم، انتشارات انصاریان، ۱۴۱۷ق.
    • مسعودی، محمدفاضل، اسرارالفاطمیه، تحقیق: سیدعادل علوی، مؤسسة الزائر، ۱۴۲۰ق.
    • مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
    • معموری، علی، کتابشناسی فاطمه، دانشنامه فاطمی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
    • مغربی، قاضی نعمان بن محمد تمیمی، دعائم الاسلام، تحقیق آصف فیضی، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق.
    • مغربی، قاضی نعمان بن محمد تمیمی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الأطهار، تحقیق سید محمد حسینی‌ جلالی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۲۹.
    • مفید، محمد بن محمد بن نعمان، المقنعة، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
    • مفید، محمدبن محمد، الاختصاص، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق.
    • مفید، محمدبن محمد، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
    • مفید، محمد‌بن محمد، الامالی، تحقیق حسین استادولی، علی‌اکبر غفاری، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
    • مفید، محمدبن‌محمد، مسارالشریعه فی مختصر تواریخ الشریعة، تحقیق مهدی نجف، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق.
    • مقریزی، احمدبن علی، امتاع الاسماع، تحقیق محمد نمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۲۰ق.
    • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
    • میرجهانی، سید محمد حسن، جنة العاصمة، تهران، کتابخانه صدر، ۱۳۹۸ق.
    • نسایی، احمدبن شعیب، السنن الکبری، تحقیق عبدالغفار سلیمان بنداری، سیدکسروی حسن، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۱ق.
    • «نمایش بانوی غریب‌نشین»، خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: ۲۷-۰۱-۱۳۹۳ش، تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش.
    • «نمایشگاه کوچه‌های بنی‌هاشم»، خبرگزاری مشرق، تاریخ انتشار: ۲۷-۰۱-۱۳۹۱ش تاریخ بازدید: ۰۲-۱۲-۱۳۹۵ش.
    • نمیری، ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، تحقیق: فهیم محمد شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۴۱۰ق.
    • نیشابوری، حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقیق زکریا عمیرات، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۶ق.
    • واقدی، محمدبن عمر، المغازی، تحقیق مارزدن جونز، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
    • هلالی عامری، سلیم بن قیس، اسرار آل‌محمد، ترجمه اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی، قم، نشر الهادی، چاپ پنجم، ۱۳۷۸ش.
    • یعقوبی، احمدبن اسحاق، تاریخ یعقوبی، دارصادر، بیروت، ‌بی‌تا.

    سؤال: چرا قبر حضرت زهرا علیها السلام مخفی است؟

    از جمله اموری که حضرت زهرا علیها السلام در راه دفاع از ولایت و اعلام نارضایتى از مخالفان انجام داد، وصیت به مخفى ماندن قبر ایشان بود؛ لذا در وصیت خود به امیر المؤمنین علیه السلام عرض می نمایند: وصیت من این است که: مرا شب غسل بده، شب کفن کن، شب به خاک بسپار. مگذار خصم بر جنازه‏ام نماز بخواند و براى تشییع حضور یابد.[1]

    کوششى که اهل‏بیت پیامبر صلى الله علیه و آله در مخفى ماندن قبر آن حضرت انجام دادند، گویاى نگرانى اهل‏بیت علیهم السلام از توطئه‏هاى حاکمیت غاصب بود.

    قسمتى از این اقدامات، براى آن بود که طبق وصیت زهرا علیها السلام مخالفان در مراسم تشییع، نماز و خاک‏سپارى او حاضر نشوند. اما آثار ظاهرى قبر را چرا از میان برده‏اند؟ چرا پس از خاک‏سپارى، صورت هفت یا چهل قبر در گورستان بقیع ساخته‏اند؟ چرا این همه تلاش در پنهان داشتن مزار آن حضرت شده است؟ اگر در سال چهلم هجرى، فرزندان فاطمه علیها السلام قبر پدر خود امیر مؤمنان علیه السلام را از دیده مردم پنهان کردند، از بى‏حرمتى مخالفان مى‏ترسیدند. آیا وضع مدینه در سه ماه پس از رحلت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نیز چنین بود؟!

    آیا علّت همان نیست که آن حضرت در آخرین سخنانش به زنان مهاجر و انصار بیان کرد؟ او مى‏خواست دور از چشم ناسپاسان و حق‏ناشناسان و غاصبان به خاک سپرده شود و حتى نشان او هم از آنان پنهان باشد تا با این اقدام، براى همیشه نارضایتى خود را از مخالفان‏ ولایت اعلام کند.

    حاکمیت نیز به اهمیت این اقدام واقف بود و سعى کرد آثار آن را خنثى کند. ولى با مقاومت امیر مؤمنان علیه السلام روبه‏رو شدند. امام صادق علیه السلام فرمود: وقتى فاطمه زهرا علیها السلام به شهادت رسید، على علیه السلام او را غسل داد و کسى جز فرزندان فاطمه، فضّه و اسماء حضور نداشت.

    آنان بر فاطمه علیها السلام نماز گزاردند و او را به خاک سپردند. روز بعد، مردم مدینه در بقیع جمع شدند و صورت چهل قبر را دیدند. نتوانستند قبر دخت پیامبر صلى الله علیه و آله را تشخیص دهند. از این رو، یکدیگر را ملامت کردند که: پیامبرتان تنها یک یادگار داشت. او از دنیا رفت و به خاک سپرده شد بدون آنکه شما حضور پیدا کنید و بر او نماز بخوانید و حتى محل قبر او را نیز نمى‏شناسید.

    برخى از سران حکومت غاصب گفتند: زنان بیایند و قبر را نبش کنند تا بر او نماز بگزاریم و او را دوباره به خاک بسپاریم. وقتى خبر به امام على علیه السلام رسید، لباس رزم پوشید و درحالى‏که از خشم چشمانش سرخ شده بود، ذوالفقار را حمایل کرد و به بقیع آمد و مانع آنان شد.

    عمر، پیش آمد و گفت: ما قبر را نبش مى‏کنیم.

    امیر مؤمنان علیه السلام پیراهن او را گرفت و او را بر زمین کوبید و فرمود: اگر حق مرا گرفتید و چیزى نگفتم، براى آن بود که ترسیدم مردم مرتد شوند و از دین برگردند. اما در مورد قبر فاطمه! سوگند به خدایى که جان على در دست اوست، اگر به خاک فاطمه دست دراز کنید، زمین را از خونتان سیراب مى‏کنم! آنان با مشاهده مخالفت و تهدید امیر مؤمنان علیه السلام، از این‏کار چشم پوشیدند.[2]

    پنهان داشتن قبر دخت پیامبر صلى الله علیه و آله، با هدف اعلام نارضایتى و اعتراض آن حضرت نسبت به متجاوزان بود. شاید سؤال تاریخ هم همین باشد که به زبان «ازرى» جارى شده است:

    و لِاىِّ الْامور تدفن ىّ‏اً                                    بِضْعَة ا کل عام و انتم بخیر صطط و یَعط ءاها

    و ثوت، لا یرى الناسُ مثوى                             اىَّ قدس یَضُمُّه مثواها[3]

    به چه دلیلى پاره تن مصطفى مخفیانه به خاک سپرده شد و آثار تربت پاک او از بین رفت؟ او به آغوش خاک رفت، اما کسى قبر او را نشناخت. آه که آرامگاه او، چه جسد مقدس و پاکى را در خود جاى داده است؟

    بنابراین، حضرت زهرا علیها السلام با وصیت خود خواست اعتراض همیشگى‏اش را نسبت به غاصبان خلافت اعلام کند. امامان معصوم علیهم السلام نیز برغم آگاهى از محل قبر، آنرا آشکار نساختند و این راز تا ظهور منتقم و منجى بشریت حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف) همچنان مخفى خواهد ماند.

     

     


    [1] . بحارالانوار ج 43 ص 214 احقاق الحق ج 10 ص 453.

    [2] . بحارالانوار، ج 43، ص 171.« وأصبح البقیع لیلة دفنت وفیه أربعون قبرا جددا ، وإن المسلمین لما علموا وفاتها جاؤوا إلى البقیع ، فوجدوا فیه أربعین قبرا ، فأشکل علیهم قبرها من سائر القبور ، فضج الناس ولام بعضهم بعضا وقالوا : لم یخلف نبیکم فیکم إلا بنتا واحدة تموت وتدفن ولم تحضروا وفاتها والصلاة علیها ، ولا تعرفوا قبرها . ثم قال ولاة الأمر منهم : هاتم من نساء المسلمین من ینبش هذه القبور حتى نجدها فنصلی علیها ونزور قبرها ، فبلغ ذلک أمیر المؤمنین ( صلوات الله علیه ) فخرج مغضبا قد احمرت عیناه ، ودرت أوداجه وعلیه قباه الأصفر الذی کان یلبسه فی کل کریهة ، وهو متوکئ على سیفه ذی الفقار ، حتى ورد البقیع ، فسار إلى الناس النذیر وقالوا : هذا علی بن أبی طالب قد أقبل کما ترونه یقسم بالله لئن حول من هذه القبور حجر لیضعن السیف على غابر الاخر .

    فتلقاه عمر ومن معه من أصحابه وقال له : مالک یا أبا الحسن والله لننبشن قبرها ولنصلین علیها ، فضرب علی ( علیه السلام ) بیده إلى جوامع ثوبه فهزه ، ثم ضرب به الأرض ، وقال له : یا ابن السوداء أما حقی فقد ترکته مخافة أن یرتد الناس عن دینهم ، وأما قبر فاطمة فوالذی نفس علی بیده ، لئن رمت وأصحابک شیئا من ذلک لأسقین الأرض من دمائکم ، فإن شئت فأعرض یا عمر . فتلقاه أبو بکر فقال : یا أبا الحسن بحق رسول الله وبحق من فوق العرش إلا خلیت عنه فإنا غیر فاعلین شیئا تکرهه ، قال : فخلى عنه وتفرق الناس ، ولم یعودوا إلى ذلک ».

    [3] . فاطمه زهرا، استاد توفیق ابو علم، ص 213.

    چرا حضرت زهرا(س) شبانه تشییع شد؟

    بسمه تعالی
    ای علی! من فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.
    به گزارش جهان، حضرت زهرا(س)زمانی که اجلشان نزدیک شد و در بسترشان به حالت احتضار بسر می‌بردند، علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبتهایی که با همدیگر کردند، فاطمه (س)اجازه خواستند تا چند تا وصیّت به همسرشان علی (ع) کنند.(1)

    از جمله وصایای حضرت زهرا(س) به علی (ع) این بود که گفتند: ای پسرعمو! وقتی که از دنیا رفتم جنازه‌ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع من را اعم از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشته‌اند.

    و حتّی به یک نقل حضرت زهرا(ع) تصریح کردند که نگذارید ابی‌بکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند.

    بعد بحث در این‌است که علّت اجازه ندادن حضرت زهرا(س) در مراسم تشییع حضرت بیانگر چیست؟
    یقیناً حضرت زهرا(س) با این کارشان می‌خواستند باری دیگر همانند جریان فدک مبارزه‌ای را تازه با وصیّت‌نامه سیاسی خویش شروع کنند که ضربه سهمگینی به حکومت وقت وارد سازند.(2)

    فاطمه اطهر(س) با وصیّت خویش افکار خفته مردم مدینه را بیدار می‌ساختند و توجه افکار عمومی را نسبت به پایمال کردن حقّ خویش جلب می‌کردند.(3)

    امیرالمؤمنین با عمل به وصیّت زهرا(س)اذهان جامعه را دچار شک و تردید کردند و مشروعیت خلیفه را زیر سؤال بردند و مظلومیت زهرا(س) را بیشتر آشکار ساختند و این سؤال را همیشه برای همگان مطرح کردند که چرا قبر زهرا(س) مخفی مانده است.

    بدین طریق زمانی که حضرت زهرا(س)از دنیا رفتند مردم سراسیمه به خانه زهرا(س)می‌آمدند و منتظر بیرون آمدن جنازه بودند که علی (ع) به ابوذر گفتند: برو و با صدای بلند اعلام کن که برگردند چرا که تشییع جنازه دختر رسول‌خدا  صورت نمی‌گیرد و به تأخیر افتاده‌است.

    مردم که متفرق شدند حضرت علی (ع) با کمک اسماء بدن حضرت را غسل و کفن کردند و در نیمه شب با عده‌ای از نزدیکان و یاران خویش که البتّه اختلافی است در این‌که چه کسانی در تشییع جنازه حضرت حضور داشتند ولی آنهایی که به اتّفاق نامهای آنها آمده است عبارتند از: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، عباس و زبیر و چند تن دیگرند که این‌ها به همراه امام علی(ع) جنازه دختر رسول‌خدا را شبانه تشییع کردند و شبانه به خاک سپردند و حضرت علی (ع) قبر فاطمه (س)را هم‌سطح زمین کردند و حتی روایت شده در چند نقطه در بقیع حضرت، قبر درست کردند تا متوجه نشوند که قبر فاطمه(س) کدام‌یک است و این راز مخفی ‌ماندن قبر فاطمه(س) برای همیشه مانده است و کسانی هم که حضور داشتند دیگر بعدها محل اختفاء قبر فاطمه(س) را بیان نکردند.(4)

    بنابر بعضی روایت‌ها عمر و ابو‌بکر از جمله کسانی بودند که چون صبح شد به درب خانه علی (ع) آمدند برای تشییع جنازه، که مقداد ندا داد که دیشب حضرت زهرا(س) به خاک سپرده شده‌است، این دو تن به شدّت خشمگین شدند و بر علی (ع) اعتراض کردند.

    به احتمال زیاد حضرت زهرا(س) که این وصیّت را کردند شاید به خاطر این بود که نخواستند این دو تن در تشییع جنازه ایشان حضور پیدا کنند.(5)

    ------------------------------------------------
    پی نوشت:
    1- احتجاج الزهرا فاطمه تألیف شیخ حجه اللّه النجفی الرضوی الامیری، ص 210.
    2- شهین خشاوی، زندگانی سیاسی حضرت زهرا(س) ص 280.
    3- رنجهای زهرا(س)، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهری، ص 223.
    4- بحارالانوارج دهم، ص 195.
    5- تحلیل سیره فاطمه الزهرا، علی‌اکبر بابازاده، ص 255

    ------------------------------------------------
    متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

    بسم الله الرحمن الرحیم
    هذا ما اوصت به فاطمة(سلام الله علیها) بنت رسول الله(صلی الله علیه و آله)اوصت و هی تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلی الله علیه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور
    یا علی! انا فاطمة(سلام الله علیها) بنت محمد(صلی الله علیه و آله) زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة انت أولی بی من غیری حنطنی غسلنی کفنی بالیل و صل علی و ادفنی بالیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة.

    به نام خداوند بخشنده مهربان
    این وصیت نامه فاطمه(سلام الله علیها) دختر رسول(صلی الله علیه و آله) خداست، در حالی که وصیت می کند که شهادت می دهم، خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید، شکی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر می کند.
    ای علی! من فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.

    مستندات دفن مخفیانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها از متون اهل سنت

    مستندات دفن مخفیانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها از متون اهل سنت

    با نگاهی به برخی از کتب مصدر اصلی اهل سنت با خبری مواجه می گردیم که مفاد آن چنین است: حضرت امیر علیه السلام شبانه بدن مطهره ی حضرت زهرا سلام الله علیها را دفن نمودند و ابوبکر و عمر را با خبر نساختند.

    بنابراین دو موضوع غیر قابل تشکیک می باشد:

    الف: دفن شبانه؛
    ب: عدم اطلاع و خبر دار نمودن ابوبکر و عمر؛

    ما در اینجا برای نمونه به برخی از متون و مصادر به ترتیب تاریخ وفات مؤلفین اشاره می نمائیم:

    الف: المصنف، تالیف: عبدالرزاق صنعانی(متوفی:211)

    1. «... عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ عَلِیًّا، «دَفَنَ فَاطِمَةَ لَیْلًا وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ»؛[1] عایشه نقل می کند که همانا علی علی علیه السلام فاطمه علیها السلام را شبانه دفن نمود و ابوبکر را از این امر با خبر ننمود.

    2. «...فَهَجَرَتْهُ[2] فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُکَلِّمْهُ فِی ذَلِکَ حَتَّى مَاتَتْ، فَدَفَنَهَا عَلِیٌّ لَیْلًا، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ»،[3] فاطمه علیها السلام از ابوبکر اعراض نمود و(بعد از جریان مطالبه ی فدک و عدم اجبات خواسته ی آنحضرت از سوی ابوبکر) با وی سخن نگفت تا اینکه از دنیا رفت؛ پس علی علیه السلام او را شبانه دفن نمود و ابوبکر را با خبر نساخت.

    ب: المصنف، تالیف: ابن ابی شیبة(متوفی:235)

    «...عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُرْوَةَ، «أَنَّ عَلِیًّا دَفَنَ فَاطِمَةَ لَیْلًا»؛[4] همانا علی علیه السلام فاطمه علیها السلام را شبانه دفن نمود.

    ج: صحیح البخاری، تالیف: محمد بن اسماعیل بخاری(متوفی:256)

    بخاری در دو موضع از کتاب خویش(کتاب فرض الخمس و کتاب المغازی)، داستان غضب حضرت زهرا سلام الله علیها بر ابوبکر و دفن شبانه ی آنحضرت را ذکر نموده است که بدین صورت است:

    1. «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ(وآله)وَسَلَّمَ، فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ...»؛[5] پس فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله بر ابوبکر خشمگین شد و از وی اعراض نمود و باوی سخن نگفت و پیوسته چنین بود تا از دنیا رفت.

    2. «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِی بَکْرٍ فِی ذَلِکَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا، وَلَمْ یُؤْذِنْ[6] بِهَا أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا...»؛[7]
    پس فاطمه علیها السلام بر ابوبکر(به واسطه ی اقدامات وی) خشمگین گردید و از او روی برگردانید و باوی سخن نگفت تا اینکه از دنیا رفت. پس هنگامی که وفات نمود علی علیه السلام شبانه آنحضرت را دفن نمود و ابوبکر را مطلع نساخت و بر بدن آنحضرت نماز گزارد...

    د:صحیح مسلم، تالیف: مسلم بن حجاج نیشابوری(متوفی:261)

    مسلم بن حجاج نیز در کتاب صحیح خود داستان غضبناک شدن حضرت زهرا سلام الله علیه و دفن شبانه آنحضرت را در کتاب:الجهاد والسیر، باب قول النبی صلی الله علیه وآله و سلم :«لا نورث ما ترکناه فهو صدقة»، آورده است که متن آن همچون متون قبلی است: «...فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَکْرٍ فِى ذَلِکَ - قَالَ - فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ وَعَاشَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- سِتَّةَ أَشْهُرٍ فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ لَیْلاً وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا عَلِىٌّ ...».[8]

    ه: السمتدرک علی الصحیحین، تالیف حاکم نیشابوری(متوفی:405)

    «...عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: «دُفِنَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیْلًا دَفَنَهَا عَلِیٌّ، وَلَمْ یَشْعُرْ بِهَا أَبُو بَکْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ حَتَّى دُفِنَتْ وَصَلَّى عَلَیْهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ»؛[9]
    فاطمه علیها السلام شبانه دفن گردید. علی علیه السلام آنحضرت را دفن نمودند و ابوبکر از جریان دفن آنحضرت با خبر نگردید.

    برخی دیگر از مصادر دیگر این متن عبارتند از:


    *شرح مشکل الآثار، أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة بن عبد الملک بن سلمة الأزدی الحجری المصری المعروف بالطحاوی (المتوفى: 321هـ) ،ج1،ص137، مؤسسة الرسالة؛


    *صحیح ابن حبان،‌محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التمیمی، أبو حاتم، الدارمی، البُستی (المتوفى: 354هـ)، ج11، ص153، مؤسسة الرسالة، بیروت.

    *الطبقات الکبری، محمد بن سعد، ج8،ص29، دار صاد.

    ادامه دارد.


    [1]. المصنف، أبو بکر عبد الرزاق بن همام بن نافع الحمیری الیمانی الصنعانی (المتوفى: 211هـ)،‌ج3، ص521، المکتب الإسلامی – بیروت.

    [2]. قاموس القرآن، ج7، ص139:«راغب گوید: هجر و هجران آنست که انسان از دیگرى جدا شود خواه با بدن یا با زبان یا با قلب. در لغت آمده: «هجر الشّى‏ء: ترکه و اعرض عنه». طبرسى آنرا قطع مواصلت گفته است».

    [3]. المصنف، أبو بکر عبد الرزاق بن همام بن نافع الحمیری الیمانی الصنعانی (المتوفى: 211هـ)،‌ج5،ص471، المکتب الإسلامی – بیروت.

    [4]. المصنف فی الأحادیث والآثار، أبو بکر بن أبی شیبة، عبد الله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی العبسی (المتوفى: 235هـ)، مکتبة الرشد – الریاض.

    [5]. صحیح البخاری، کتاب فرض الخمس، ح:3093، ‌دارطوق النجاة.

    [6]. بدر الدین عینی در شرح این فقره می نویسدوَلم یُؤذن بهَا أَبَا بکر) أَی: وَلم یعلم بوفاتها أَبَا بکر. قَوْله: (وَصلى عَلَیْهَا) أَی: صلى عَلیّ، رَضِی الله تَعَالَى عَنهُ، على فَاطِمَة»، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد بن حسین الغیتابى الحنفى بدر الدین العینى (المتوفى: 855هـ)،ج17، ص259، دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

    [7]. صحیح البخاری، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، ح:4240، دار طوق النجاة.

    [8]. صحیح مسلم، باب قَوْلِ النَّبِىِّ -صلى الله علیه وسلم- « لاَ نُورَثُ مَا تَرَکْنَا فَهُوَ صَدَقَةٌ »،ح:4679، دارالجیل.

    [9]. المستدرک على الصحیحین، أبو عبد الله الحاکم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نُعیم بن الحکم الضبی الطهمانی النیسابوری المعروف بابن البیع (المتوفى: 405هـ)، ج3، ص178،‌ح:4764، دار الکتب العلمیة – بیروت.





    اشکال: اهل سنت شبانه دفن شدن آنحضرت را امری عادی تلقی نموده و بیان می دارند افراد دیگری همچون پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ابوبکر و عثمان و ابن مسعود نیز شبانه دفن شدند.[1]

    پاسخ: گذشته از اینکه دفن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ابن مسعود در شب نشانگر عمل اعتراضی بوده است و ابن مسعود نیز به واسطه ی اعتراض بر عثمان وصیت بر دفن شبانه نمود؛‌ دفن حضرت زهرا سلام الله علیها به هیچ عنوان امری عادی نبوده است؛ بلکه چنین عملی اعتراضی بر حکومت غاصب و صحابی ای بوده است که در ظلم بر عترت علیهم السلام اتفاق نمودند.

    حضرت زهرا سلام الله علیها نیز بعد از قهر سیاسی خویش با ابوبکر و غضب بر وی؛‌ با وصیت خویش به امیر المؤمنین علیه السلام نارضایتی و خشم خویش از دستگاه حاکمه را اعلان نمودند؛ همچنان که در متون مختلفی به این وصیت اعتراف شده است که ما به
    ذکر برخی می پردازیم:

    1. عبدالرزاق در مصنف خویش روایت می کند:


    «عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، وَعَمْرِو بْنِ دِینَارٍ أَنَّ حَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَخْبَرَهُ، «أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ دُفِنَتْ بِاللَّیْلِ» قَالَ: فَرَّ بِهَا عَلِیٌّ مِنْ أَبِی بَکْرٍ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهَا، کَانَ بَیْنَهُمَا شَیْءٌ " عَبْدُ الرَّزَّاقِ...عَنِ ابْنِ عُیَیْنَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِینَارٍ، عَنْ حَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ، إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: أَوْصَتْهُ بِذَلِکَ»؛[2]

    فاطمه دختر پیامبر شبانه به خاک سپرده شد، راوی می گوی: علی علیه السلام به واسطه ی چنین عملی از اینکه ابوبکر بر بدن حضرت زهرا سلام الله علیها نماز بگذارد اجتناب فرمود؛ زیرا بین آن دو اتفاقاتی افتاده بود. عبدالرزاق در نقل دیگری از این راوی نقل می کند: حضرت زهرا سلام الله علیها خود بر این عمل وصیت نموده بود.



    2. دارقطنی در سنن خویش روایت می کند:

    «عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ , أَنَّ فَاطِمَةَ «أَوْصَتْ أَنْ یُغَسِّلَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ وَأَسْمَاءُ فَغَسَّلَاهَا»؛[3]

    اسماء بنت عمیس نقل می نماید که حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت نمود که علی علیه السلام و اسماء آنحضرت را غسل دهند؛ پس حضرت علی علیه السلام و اسماء آنحضرت را غسل دادند.

    3. بیهقی نیز با سند خوبی این امر را روایت نموده است.[4]

    «وَرُوِّینَا عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ، أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَوْصَتْ أَنْ یُغَسِّلَهَا زَوْجُهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، فَغَسَّلَهَا هُوَ وَأَسْمَاءُ»؛[5]

    4. قسطلانی شارح صحیح بخاری در این رابطه می نویسد:

    (فلما توفیت دفنها زوجها علی) -رضی الله عنه- (لیلاً) بوصیة منها»؛[6] پس چون فاطمه علیها السلام وفات نمود علی علیه السلام آنحضرت را شبانه دفن نمودند و این امر بواسطه ی وصیت آنحضرت بود.


    5. مُناوی نیز در این رابطه می نویسد:


    «وقال کثیرون: غسلها زوجها علی، أو أسماء بنت عمیس، وصلى على علیها ودفنها لیلا بوصیة منها»،[7] قول کثیری آن است که فاطمه علیها السلام را علی علیه السلام یا اسماء بنت عمیس غسل داد و علی علیه السلام بر آنحضرت نماز گزارد و بنا بر وصیت فاطمه علیها السلام آنحضرت را شبانه دفن نمود.

    6. «ابن عبدالبر قرطبی» در کتاب «الاستیعاب»،[8] و «دیاربکری»، در «تاریخ الخمیس»،[9] نقل می نمایند:

    بعد از رحلت حضرت زهرا سلام الله علیها چون عایشه خواست وارد حجره ی آن حضرت گردد، اسماء بنت عمیس از ورود وی ممانعت نمود و به وی اجازه ی ورود را نداد. عایشه شکایت وی را نزد پدرش برد و ابوبکر از اسماء علت منع از ورود عایشه را پرسید که اسماء در پاسخ گفت: «أَمَرَتْنِی أَلا یَدْخُلَ عَلَیْهَا أَحَدٌ»؛فاطمه علیها السلام خود چنین دستوری را داده که کسی بر آنحضرت وارد نشود.

    از این نقل و نقلهای مشابه روشن می گردد:

    اولا: دفن آنحضرت در شب بنابر وصیت آنحضرت بوده؛

    ثانیا: علت این امر اعتراض بر حکومت غاصب بوده است.


    همچنان که مرحوم شیخ صدوق روایت می کنند:

    یَزِیدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لَا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلَانِ‏].[10]

    بطائنی می گوید: پدرم از امام صادق علیه السلام سؤال نمود: چرا حضرت زهرا سلام الله علیها را شبانه به خاک سپردند و در روز تشییع و خاکسپاری نشدند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: چون وصیّت نمودند که آن دو نفر(به نقل مجلسی در بحار:اعرابیان) بر جنازه اش نماز نخوانند.


    ادامه دارد.


    [1]. المغنی، عبدالله بن قدامة، ج2، ص417 فصل ) فأما الدفن لیلا فقال احمد وما بأس بذلک وقال : أبو بکر دفن لیلا ، وعلی دفن فاطمة لیلا ، وحدیث عائشة : کنا سمعنا صوت المساحی من آخر اللیل فی دفن النبی صلى الله علیه وسلم ، وممن دفن لیلا عثمان وأین مسعود».

    [2]. المصنف، أبو بکر عبد الرزاق بن همام بن نافع الحمیری الیمانی الصنعانی (المتوفى: 211هـ)،‌ج2، ص521، المکتب الإسلامی – بیروت.

    [3]. سنن الدارقطنی، أبو الحسن علی بن عمر بن أحمد بن مهدی بن مسعود بن النعمان بن دینار البغدادی الدارقطنی (المتوفى: 385هـ)، ج2، ص447،ح:1851، حققه وضبط نصه وعلق علیه: شعیب الارنؤوط، حسن عبد المنعم شلبی، عبد اللطیف حرز الله، أحمد برهوم، ‌مؤسسة الرسالة، بیروت – لبنان.

    [4]. فتح الغفار الجامع لأحکام سنة نبینا المختار، الحسن بن أحمد بن یوسف بن محمد بن أحمد الرُّباعی الصنعانی (المتوفى : 1276هـ)،ج2، ص703، مجموعة بإشراف الشیخ علی العمران، دار عالم الفوائد:« وقد أخرج الدارقطنی: «أن فاطمة أوصت أن یغسلها علی فغسلها» ، وقد أخرج نحوه البیهقی بإسناد حسن».

    [5]. السنن الصغیر للبیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى الخُسْرَوْجِردی الخراسانی، أبو بکر البیهقی (المتوفى: 458هـ)،ج2، ص11، ح:1034، عبد المعطی أمین قلعجی،‌جامعة الدراسات الإسلامیة، کراتشی ـ باکستان.

    [6]. إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، أحمد بن محمد بن أبى بکر بن عبد الملک القسطلانی القتیبی المصری، أبو العباس، شهاب الدین (المتوفى: 923هـ)، ج6، ص376،المطبعة الکبرى الأمیریة، مصر.

    [7]. اتحاف السائل بما لفاطمة من المناقب والفضائل، زین الدین محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفین بن علی بن زین العابدین الحدادی ثم المناوی القاهری (المتوفى: 1031هـ)،ج1، ص94،‌مکتبة القرآن للطبع والنشر والتوزیع، القاهرة.

    [8]. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب،‌أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمری القرطبی (المتوفى: 463هـ)، ج4، ص1898، دار الجیل، بیروت.


    [9]. تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، حسین بن محمد بن الحسن الدِّیار بَکْری (المتوفى: 966هـ)، ج1،ص277،دار صادر – بیروت.

    [10].علل الشرایع،‌الصدوق، ج1، ص186؛‌بحار الانوار، ج43، ص207.




    سخن ابن ابی الحدید معتزلی

    ابن ابی الحدید یکی از دانشمندان اهل سنت می باشد که تنها عیب وی اعتدال در دیدگاهها و مکتب کلامی وی(اعتزال) بوده است. وی در شرح نهج البلاغه در رابطه با دفن شبانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد:

    «والصحیح عندی أنها ماتت وهی واجدة على أبى بکر وعمر ، وأنها أوصت ألا یصلیا علیها ، وذلک عند أصحابنا من الأمور المغفورة لهما ...»؛[1] آنچه در نظر من صحیح می باشد آن است که فاطمه از دنیا رفت در حالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیّت نمود که ان دو بر جنازه ی آنحضرت نماز نخوانند. هر چند که این امر در نزد اصحاب ما از اموری است که مورد بخشش است(و بر شیخین به واسطه ی چنین امری خرده نمی گیرند).

    ابن ابی الحدید در جای دیگری می نویسد:

    بلکه به واسطه ی روایات مستفیضه ای که در حد تواتر می باشند و دلالت آنها ظاهر می باشد می توان احتجاج نمود (که دفن شبانه ی فاطمه علیها السلام بخاطر نارضایتی آنحضرت از شیخین بوده است) که فاطمه علیها السلام وصیت نمود که شبانه دفن شود تا ابوبکر و عمر بر آن حضرت نماز نگزارند و آنحضرت به این امر تصریح فرمود و بر انجام آن پیمان گرفت ...آنگاه که به امیر المؤمنین علیه السلام عرضه داشت: من تو را به خدا قسم می دهم که آندو بر بدن من نماز نگزارند و بر قبر من حاضر نشوند.[2]


    [1]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید،‌ج6،‌ص50.

    [2]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید،ج16، ص281:« بل یقع الاحتجاج بذلک على ما وردت به الروایات المستفیضة الظاهرة التی هی کالتواتر . أنها أوصت بأن تدفن لیلا حتى لا یصلى الرجلان علیها وصرحت بذلک وعهدت فیه عهدا بعد أن کانا استأذنا علیها فی مرضها لیعوداها فأبت أن تأذن لهما فلما طالت علیهما المدافعة رغبا إلى أمیر المؤمنین علیه السلام فی أن یستأذن لهما وجعلاها حاجة إلیه وکلمها علیه السلام فی ذلک وألح علیها فأذنت لهما فی الدخول ثم أعرضت عنهما عند دخولهما ولم تکلمهما فلما خرجا قالت لأمیر المؤمنین علیه السلام : هل صنعت ما أردت ؟ قال : نعم قالت : فهل أنت صانع ما آمرک به ؟ قال نعم قالت : فإنی أنشدک الله ألا یصلیا على جنازتی ولا یقوما على قبری !».




    آنچه که بابد بدان توجه داشت آن است که بنابر روایات اهل بیت علیهم السلام حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت فرمودند که قبرشان مخفی باشد و قبر آن حضرت را برای کسی مشخص نسازند؛ لذا ما معتقدیم اهل بیت علیهم السلام قبر آن حضرت را برای کسی مکشوف تساختند؛ هر چند در برخی از روایات اهل بیت علیهم السلام محل دفن آن حضرت در خانه و یا در روضه و یا در بقیع بیان شده؛ اما به شکل مشخص اهل بیت مکان دفن آنحضرت را بیان نفرموده اند.

    اهل سنت و دیدگاه آنان در مورد موضع قبر حضرت زهرا سلام الله علیها[1]

    علماى اهل سنّت در محلّ دفن حضرت زهرا علیها السلام سه قول آورده ‏اند:

    1) در داخل بیت خودش؛‏[2]

    2) در بقیع؛[3]

    3) در داخل حرم ائمه بقیع‏؛ و این قول را مى‏توان قول مشهور در میان علماى اهل سنت دانست. سمهودى پس از بیان نظرات و مطالب مختلف در مدفن حضرت زهرا مى‏گوید: «از آنچه‏گفتیم، چنین به‏دست مى‏آیدکه قبرآن حضرت دربقیع و درکنار قبر حسن‏بن على علیه السلام است». [4]


    ابن نجّار، مدینه ‏شناس معروف دیگر (متوفاى 643 ه. ق.) پس از نقل وصیت امام ‏مجتبى علیه السلام که: «ادفنونی الى جنب امّی فاطمة بالمقبرة» مى‏گوید: بنابراین قبر فاطمه علیها السلام در کنار قبر فرزندش حسن و در زیر همین قبه است.[5]

    نقض صریح این نظریه

    به عقیده ما در عین این که اصل وصیت امام مجتبى علیه السلام از نظر تاریخى مورد تأیید است‏ اما چنین یرداشتی درست نیست، بلکه منظور امام مجتبى علیه السلام از جمله: «امّى فاطمة» مادر بزرگش فاطمه بنت اسد مى‏ باشد نه ‏مادرش حضرت زهرا علیه السلام.

    در توضیح این موضوع مى‏ گوییم: گذشته از اینکه دفن شدن آن حضرت در بقیع مخالف با روش اهل بیت علیهم‏ السلام در پنهان نگهداشتن قبر مطهر آن بزرگوار است و قطع نظر از اینکه مخالف مضمون روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام به طریق شیعه و اهل سنت و مخالف نظر علما و دانشمندان شیعه در دفن آن حضرت در بیت خود مى‏باشد و گذشته از این که اطلاق کلمه «امّ» به مادر بزرگ، یک اطلاق شایع است، گفتار و نقل صریح این مورّخان در موارد دیگر، ناقض این برداشت و مؤید این است.

    بانوئى که در حرم بقیع دفن شده، فاطمه بنت اسد است و نه فاطمه زهرا علیها السلام
    . از این موارد مى ‏توان گفتار این مورخان در محل دفن جناب عباس عموى پیامبر را ذکر نمود. که ابن شبه و سمهودى از قدیمترین مدینه ‏شناس؛ عبدالعزیزچنین نقل مى ‏کند: «دفن العباس بن عبدالمطلب عند قبر فاطمة بنت اسد بن هاشم فى اول مقابر بنى‏هاشم التى فى دار عقیل».

    عباسى در ضمن نقل متن بالا گفتار دیگرى را از ابن حبان مى‏آورد که وى در مورد تشییع و تجهیز پیکر امام مجتبى علیه السلام تصریح کرده است: «... دفن بالبقیع عند جدّته فاطمة بنت اسد بن هاشم».[6]

    بطورى‏که ملاحظه مى ‏شود، این دو جمله از قدیمى‏ ترین مورّخان و محدّثان صراحت دارد بر اینکه بانویى که در حرم بقیع دفن شده و عباس عموى پیامبر و امام مجتبى علیه السلام در کنار آن به خاک سپرده شده‏اند، جده و مادر بزرگ حضرت حسن بن على یعنى فاطمه بنت اسد است نه فاطمه زهرا دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله
    .


    موفق باشد.


    [1]. این قسمت برگرفته شده از کتاب:«تاریخ حرم ائمه ی بقیع»، تالیف: مرحوم محمد صادق نجمی، ص125، می باشد و آدرسهااز این کتاب می باشد.

    [2]. تاریخ المدینه، ج 1، ص 108:«انّها دفنت فی بیتها و صنع بها ما صنع برسول‏ اللَّه صلى الله علیه و آله انّها دفنت فی موضع فراشها». فاطمه زهرا همانند رسول خدا صلى الله علیه و آله در داخل خانه ‏اش و در جایگاهى‏ که به عالم بقاء ارتحال یافته، به خاک سپرده شده است؛ تاریخ الخمیس، ج 2، ص 176، «و هذا أظهر الأقوال».

    [3]. این اقوال را ابن شبه در تاریخ المدینه، ج 1، ص 105 و 106 و سمهودى در وفاءالوفا ج 3، ص 901 نقل نموده ‏اند.

    [4]. وفاء الوفا، ج 3، ص 901.

    [5]. اخبار المدینه، ص 154.

    [6]. عمدة الأخبار، ص 153.