بنابر بعضی روایتها خلیفه اول و دوم از جمله کسانی بودند که چون صبح شد به درب خانه علی ـ علیه السّلام ـ آمدند برای تشییع جنازه، که مقداد ندا داد که دیشب حضرت زهرا- سلام الله علیها- به خاک سپرده شدهاست، این دو تن به شدّت خشمگین شدند و بر علی ـ علیه السّلام ـ اعتراض کردند. برخى از سران حکومت غاصب گفتند: زنان بیایند و قبر را نبش کنند تا بر او نماز بگزاریم و او را دوبـاره بـه خـاک بـسـپـاریـم . وقـتـى خـبـر بـه امام على (علیه السلام) رسید، لباس رزم پوشید و درحـالى کـه از خـشـم چـشـمـانـش سـرخ شـده بـود، ذوالفـقـار را حمایل کرد و به بقیع آمد و مانع آنان شد. عمر، پیش آمد و گفت : ما قبر را نبش مى کنیم . امـیـر مـؤمـنـان (علیه السلام) پیراهن او را گرفت و او را بر زمین کوبید و امـامـان مـعـصـوم (علیهم السلام) نـیـز بـه رغـم آگـاهـى از مـحـل قـبـر، آن را آشـکـار نـسـاخـتـنـد و ایـن راز تـا ظهور منتقم و منجى بشریت حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف) همچنان مخفى خواهد ماند مرحوم شیخ صدوق درباره علّت دفن شبانه آن حضرت مینویسد: احتمال دارد وصیت حضرت
زهرا(س) مبنی بر شب دفن نمودن حضرت ان باشد که حضرت زهرا می خواست با این
وصیت نارضایتی و ناخشنودی خود از برخی مسلمانان (به ویژه ابابکر و عمر) را
اعلام نماید، چنان که حضرت در بستر بیماری از مسلمانن شکایت نموده و فرمود:
در برخی از روایات و متون تاریخی تصریح شده است که حضرت زهرا(س) وصیت نمود که ابابکر و عمر در تشییع جنازة او شرکت نکنند.[5] از امام صادق(ع) سؤال شد که چرا حضرت زهرا(س) شبانه دفن شد؟ حضرت فرمود: "لانّها أوصت أن لا یصلّی علیها الرّجلان العربیان؛[6] در صحیح بخاری آمده است: "شوی او شبانه او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازة او حاضر شود".[8] در پایان نقل یک قضیه خالی از
لطف نیست: مرحوم آیت الله مرعشی نجفی(ره) از پدر بزرگوارش، مرحوم حاج سیّد
محمود مرعشی نقل میکردند که آن مرحوم درصدد بود که به هر وسیلهای که
ممکن باشد، محلّ دفن حضرت زهرا(س) را به دست آورد، به این منظور ختم
مجرّبی را آغاز میکند و چهل شب آن را ادامه میدهد تا در شب چهلم به خدمت
حضرت باقر(ع) یا حضرت صادق(ع) شرفیاب میشود، امام(ع) به ایشان میفرمایند:
پینوشتها: 1. بحارالانوار ، ج 43 ، ص 171 . 2. الصدوق، أبو جعفر محمّد بن
علی بن الحسین (متوّفای۳۸۱هـ)، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۵، تحقیق: السید محمّد
صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المکتبه الحیدریه ومطبعتها – النجف
الأشرف، ۱۳۸۵ – ۱۹۶۶ م. 4. اعیان الشیعه، ج 2، ص 469؛ بحارالانوار، ج 43، ص 206 - 207؛ جعفر شهیدی،زندگانی حضرت فاطمه(س)، ص 150 - 151. 5. بحارالانوار، ج 43، ص 206- 207. 6. همان؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 504. 7. طبقات الکبری، ج 8، ص 18 - 19. 8. صحیح بخاری، ج 5، ص 177. 9. کریمه اهل بیت، صص 43 ـ 45. این داستان را مرحوم آیت الله مرعشی چندین بار در ملاقاتهای اینجانب (علی اکبر مهدیپور) با ایشان از پدر بزرگوارشان نقل کردهاند. |