یاس نبی

وبلاگی جامع درباره حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها

یاس نبی

وبلاگی جامع درباره حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها

چرا حضرت زهرا(س) شبانه تشییع شد؟

بسمه تعالی
ای علی! من فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.
به گزارش جهان، حضرت زهرا(س)زمانی که اجلشان نزدیک شد و در بسترشان به حالت احتضار بسر می‌بردند، علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبتهایی که با همدیگر کردند، فاطمه (س)اجازه خواستند تا چند تا وصیّت به همسرشان علی (ع) کنند.(1)

از جمله وصایای حضرت زهرا(س) به علی (ع) این بود که گفتند: ای پسرعمو! وقتی که از دنیا رفتم جنازه‌ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع من را اعم از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشته‌اند.

و حتّی به یک نقل حضرت زهرا(ع) تصریح کردند که نگذارید ابی‌بکر و عمر بر من نماز بخوانند و در تشییع جنازه من شرکت کنند.

بعد بحث در این‌است که علّت اجازه ندادن حضرت زهرا(س) در مراسم تشییع حضرت بیانگر چیست؟
یقیناً حضرت زهرا(س) با این کارشان می‌خواستند باری دیگر همانند جریان فدک مبارزه‌ای را تازه با وصیّت‌نامه سیاسی خویش شروع کنند که ضربه سهمگینی به حکومت وقت وارد سازند.(2)

فاطمه اطهر(س) با وصیّت خویش افکار خفته مردم مدینه را بیدار می‌ساختند و توجه افکار عمومی را نسبت به پایمال کردن حقّ خویش جلب می‌کردند.(3)

امیرالمؤمنین با عمل به وصیّت زهرا(س)اذهان جامعه را دچار شک و تردید کردند و مشروعیت خلیفه را زیر سؤال بردند و مظلومیت زهرا(س) را بیشتر آشکار ساختند و این سؤال را همیشه برای همگان مطرح کردند که چرا قبر زهرا(س) مخفی مانده است.

بدین طریق زمانی که حضرت زهرا(س)از دنیا رفتند مردم سراسیمه به خانه زهرا(س)می‌آمدند و منتظر بیرون آمدن جنازه بودند که علی (ع) به ابوذر گفتند: برو و با صدای بلند اعلام کن که برگردند چرا که تشییع جنازه دختر رسول‌خدا  صورت نمی‌گیرد و به تأخیر افتاده‌است.

مردم که متفرق شدند حضرت علی (ع) با کمک اسماء بدن حضرت را غسل و کفن کردند و در نیمه شب با عده‌ای از نزدیکان و یاران خویش که البتّه اختلافی است در این‌که چه کسانی در تشییع جنازه حضرت حضور داشتند ولی آنهایی که به اتّفاق نامهای آنها آمده است عبارتند از: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، عباس و زبیر و چند تن دیگرند که این‌ها به همراه امام علی(ع) جنازه دختر رسول‌خدا را شبانه تشییع کردند و شبانه به خاک سپردند و حضرت علی (ع) قبر فاطمه (س)را هم‌سطح زمین کردند و حتی روایت شده در چند نقطه در بقیع حضرت، قبر درست کردند تا متوجه نشوند که قبر فاطمه(س) کدام‌یک است و این راز مخفی ‌ماندن قبر فاطمه(س) برای همیشه مانده است و کسانی هم که حضور داشتند دیگر بعدها محل اختفاء قبر فاطمه(س) را بیان نکردند.(4)

بنابر بعضی روایت‌ها عمر و ابو‌بکر از جمله کسانی بودند که چون صبح شد به درب خانه علی (ع) آمدند برای تشییع جنازه، که مقداد ندا داد که دیشب حضرت زهرا(س) به خاک سپرده شده‌است، این دو تن به شدّت خشمگین شدند و بر علی (ع) اعتراض کردند.

به احتمال زیاد حضرت زهرا(س) که این وصیّت را کردند شاید به خاطر این بود که نخواستند این دو تن در تشییع جنازه ایشان حضور پیدا کنند.(5)

------------------------------------------------
پی نوشت:
1- احتجاج الزهرا فاطمه تألیف شیخ حجه اللّه النجفی الرضوی الامیری، ص 210.
2- شهین خشاوی، زندگانی سیاسی حضرت زهرا(س) ص 280.
3- رنجهای زهرا(س)، علامه سید جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهری، ص 223.
4- بحارالانوارج دهم، ص 195.
5- تحلیل سیره فاطمه الزهرا، علی‌اکبر بابازاده، ص 255

------------------------------------------------
متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

بسم الله الرحمن الرحیم
هذا ما اوصت به فاطمة(سلام الله علیها) بنت رسول الله(صلی الله علیه و آله)اوصت و هی تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلی الله علیه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور
یا علی! انا فاطمة(سلام الله علیها) بنت محمد(صلی الله علیه و آله) زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة انت أولی بی من غیری حنطنی غسلنی کفنی بالیل و صل علی و ادفنی بالیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة.

به نام خداوند بخشنده مهربان
این وصیت نامه فاطمه(سلام الله علیها) دختر رسول(صلی الله علیه و آله) خداست، در حالی که وصیت می کند که شهادت می دهم، خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید، شکی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر می کند.
ای علی! من فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.

مستندات دفن مخفیانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها از متون اهل سنت

مستندات دفن مخفیانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها از متون اهل سنت

با نگاهی به برخی از کتب مصدر اصلی اهل سنت با خبری مواجه می گردیم که مفاد آن چنین است: حضرت امیر علیه السلام شبانه بدن مطهره ی حضرت زهرا سلام الله علیها را دفن نمودند و ابوبکر و عمر را با خبر نساختند.

بنابراین دو موضوع غیر قابل تشکیک می باشد:

الف: دفن شبانه؛
ب: عدم اطلاع و خبر دار نمودن ابوبکر و عمر؛

ما در اینجا برای نمونه به برخی از متون و مصادر به ترتیب تاریخ وفات مؤلفین اشاره می نمائیم:

الف: المصنف، تالیف: عبدالرزاق صنعانی(متوفی:211)

1. «... عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ عَلِیًّا، «دَفَنَ فَاطِمَةَ لَیْلًا وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ»؛[1] عایشه نقل می کند که همانا علی علی علیه السلام فاطمه علیها السلام را شبانه دفن نمود و ابوبکر را از این امر با خبر ننمود.

2. «...فَهَجَرَتْهُ[2] فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُکَلِّمْهُ فِی ذَلِکَ حَتَّى مَاتَتْ، فَدَفَنَهَا عَلِیٌّ لَیْلًا، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ»،[3] فاطمه علیها السلام از ابوبکر اعراض نمود و(بعد از جریان مطالبه ی فدک و عدم اجبات خواسته ی آنحضرت از سوی ابوبکر) با وی سخن نگفت تا اینکه از دنیا رفت؛ پس علی علیه السلام او را شبانه دفن نمود و ابوبکر را با خبر نساخت.

ب: المصنف، تالیف: ابن ابی شیبة(متوفی:235)

«...عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُرْوَةَ، «أَنَّ عَلِیًّا دَفَنَ فَاطِمَةَ لَیْلًا»؛[4] همانا علی علیه السلام فاطمه علیها السلام را شبانه دفن نمود.

ج: صحیح البخاری، تالیف: محمد بن اسماعیل بخاری(متوفی:256)

بخاری در دو موضع از کتاب خویش(کتاب فرض الخمس و کتاب المغازی)، داستان غضب حضرت زهرا سلام الله علیها بر ابوبکر و دفن شبانه ی آنحضرت را ذکر نموده است که بدین صورت است:

1. «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ(وآله)وَسَلَّمَ، فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ...»؛[5] پس فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله بر ابوبکر خشمگین شد و از وی اعراض نمود و باوی سخن نگفت و پیوسته چنین بود تا از دنیا رفت.

2. «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِی بَکْرٍ فِی ذَلِکَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا، وَلَمْ یُؤْذِنْ[6] بِهَا أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا...»؛[7]
پس فاطمه علیها السلام بر ابوبکر(به واسطه ی اقدامات وی) خشمگین گردید و از او روی برگردانید و باوی سخن نگفت تا اینکه از دنیا رفت. پس هنگامی که وفات نمود علی علیه السلام شبانه آنحضرت را دفن نمود و ابوبکر را مطلع نساخت و بر بدن آنحضرت نماز گزارد...

د:صحیح مسلم، تالیف: مسلم بن حجاج نیشابوری(متوفی:261)

مسلم بن حجاج نیز در کتاب صحیح خود داستان غضبناک شدن حضرت زهرا سلام الله علیه و دفن شبانه آنحضرت را در کتاب:الجهاد والسیر، باب قول النبی صلی الله علیه وآله و سلم :«لا نورث ما ترکناه فهو صدقة»، آورده است که متن آن همچون متون قبلی است: «...فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِى بَکْرٍ فِى ذَلِکَ - قَالَ - فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّیَتْ وَعَاشَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- سِتَّةَ أَشْهُرٍ فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ لَیْلاً وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا عَلِىٌّ ...».[8]

ه: السمتدرک علی الصحیحین، تالیف حاکم نیشابوری(متوفی:405)

«...عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: «دُفِنَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیْلًا دَفَنَهَا عَلِیٌّ، وَلَمْ یَشْعُرْ بِهَا أَبُو بَکْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ حَتَّى دُفِنَتْ وَصَلَّى عَلَیْهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ»؛[9]
فاطمه علیها السلام شبانه دفن گردید. علی علیه السلام آنحضرت را دفن نمودند و ابوبکر از جریان دفن آنحضرت با خبر نگردید.

برخی دیگر از مصادر دیگر این متن عبارتند از:


*شرح مشکل الآثار، أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة بن عبد الملک بن سلمة الأزدی الحجری المصری المعروف بالطحاوی (المتوفى: 321هـ) ،ج1،ص137، مؤسسة الرسالة؛


*صحیح ابن حبان،‌محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التمیمی، أبو حاتم، الدارمی، البُستی (المتوفى: 354هـ)، ج11، ص153، مؤسسة الرسالة، بیروت.

*الطبقات الکبری، محمد بن سعد، ج8،ص29، دار صاد.

ادامه دارد.


[1]. المصنف، أبو بکر عبد الرزاق بن همام بن نافع الحمیری الیمانی الصنعانی (المتوفى: 211هـ)،‌ج3، ص521، المکتب الإسلامی – بیروت.

[2]. قاموس القرآن، ج7، ص139:«راغب گوید: هجر و هجران آنست که انسان از دیگرى جدا شود خواه با بدن یا با زبان یا با قلب. در لغت آمده: «هجر الشّى‏ء: ترکه و اعرض عنه». طبرسى آنرا قطع مواصلت گفته است».

[3]. المصنف، أبو بکر عبد الرزاق بن همام بن نافع الحمیری الیمانی الصنعانی (المتوفى: 211هـ)،‌ج5،ص471، المکتب الإسلامی – بیروت.

[4]. المصنف فی الأحادیث والآثار، أبو بکر بن أبی شیبة، عبد الله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی العبسی (المتوفى: 235هـ)، مکتبة الرشد – الریاض.

[5]. صحیح البخاری، کتاب فرض الخمس، ح:3093، ‌دارطوق النجاة.

[6]. بدر الدین عینی در شرح این فقره می نویسدوَلم یُؤذن بهَا أَبَا بکر) أَی: وَلم یعلم بوفاتها أَبَا بکر. قَوْله: (وَصلى عَلَیْهَا) أَی: صلى عَلیّ، رَضِی الله تَعَالَى عَنهُ، على فَاطِمَة»، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد بن حسین الغیتابى الحنفى بدر الدین العینى (المتوفى: 855هـ)،ج17، ص259، دار إحیاء التراث العربی – بیروت.

[7]. صحیح البخاری، کتاب المغازی، باب غزوة خیبر، ح:4240، دار طوق النجاة.

[8]. صحیح مسلم، باب قَوْلِ النَّبِىِّ -صلى الله علیه وسلم- « لاَ نُورَثُ مَا تَرَکْنَا فَهُوَ صَدَقَةٌ »،ح:4679، دارالجیل.

[9]. المستدرک على الصحیحین، أبو عبد الله الحاکم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نُعیم بن الحکم الضبی الطهمانی النیسابوری المعروف بابن البیع (المتوفى: 405هـ)، ج3، ص178،‌ح:4764، دار الکتب العلمیة – بیروت.





اشکال: اهل سنت شبانه دفن شدن آنحضرت را امری عادی تلقی نموده و بیان می دارند افراد دیگری همچون پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ابوبکر و عثمان و ابن مسعود نیز شبانه دفن شدند.[1]

پاسخ: گذشته از اینکه دفن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ابن مسعود در شب نشانگر عمل اعتراضی بوده است و ابن مسعود نیز به واسطه ی اعتراض بر عثمان وصیت بر دفن شبانه نمود؛‌ دفن حضرت زهرا سلام الله علیها به هیچ عنوان امری عادی نبوده است؛ بلکه چنین عملی اعتراضی بر حکومت غاصب و صحابی ای بوده است که در ظلم بر عترت علیهم السلام اتفاق نمودند.

حضرت زهرا سلام الله علیها نیز بعد از قهر سیاسی خویش با ابوبکر و غضب بر وی؛‌ با وصیت خویش به امیر المؤمنین علیه السلام نارضایتی و خشم خویش از دستگاه حاکمه را اعلان نمودند؛ همچنان که در متون مختلفی به این وصیت اعتراف شده است که ما به
ذکر برخی می پردازیم:

1. عبدالرزاق در مصنف خویش روایت می کند:


«عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، وَعَمْرِو بْنِ دِینَارٍ أَنَّ حَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَخْبَرَهُ، «أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ دُفِنَتْ بِاللَّیْلِ» قَالَ: فَرَّ بِهَا عَلِیٌّ مِنْ أَبِی بَکْرٍ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهَا، کَانَ بَیْنَهُمَا شَیْءٌ " عَبْدُ الرَّزَّاقِ...عَنِ ابْنِ عُیَیْنَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِینَارٍ، عَنْ حَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ، إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: أَوْصَتْهُ بِذَلِکَ»؛[2]

فاطمه دختر پیامبر شبانه به خاک سپرده شد، راوی می گوی: علی علیه السلام به واسطه ی چنین عملی از اینکه ابوبکر بر بدن حضرت زهرا سلام الله علیها نماز بگذارد اجتناب فرمود؛ زیرا بین آن دو اتفاقاتی افتاده بود. عبدالرزاق در نقل دیگری از این راوی نقل می کند: حضرت زهرا سلام الله علیها خود بر این عمل وصیت نموده بود.



2. دارقطنی در سنن خویش روایت می کند:

«عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ , أَنَّ فَاطِمَةَ «أَوْصَتْ أَنْ یُغَسِّلَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ وَأَسْمَاءُ فَغَسَّلَاهَا»؛[3]

اسماء بنت عمیس نقل می نماید که حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت نمود که علی علیه السلام و اسماء آنحضرت را غسل دهند؛ پس حضرت علی علیه السلام و اسماء آنحضرت را غسل دادند.

3. بیهقی نیز با سند خوبی این امر را روایت نموده است.[4]

«وَرُوِّینَا عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ، أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَوْصَتْ أَنْ یُغَسِّلَهَا زَوْجُهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، فَغَسَّلَهَا هُوَ وَأَسْمَاءُ»؛[5]

4. قسطلانی شارح صحیح بخاری در این رابطه می نویسد:

(فلما توفیت دفنها زوجها علی) -رضی الله عنه- (لیلاً) بوصیة منها»؛[6] پس چون فاطمه علیها السلام وفات نمود علی علیه السلام آنحضرت را شبانه دفن نمودند و این امر بواسطه ی وصیت آنحضرت بود.


5. مُناوی نیز در این رابطه می نویسد:


«وقال کثیرون: غسلها زوجها علی، أو أسماء بنت عمیس، وصلى على علیها ودفنها لیلا بوصیة منها»،[7] قول کثیری آن است که فاطمه علیها السلام را علی علیه السلام یا اسماء بنت عمیس غسل داد و علی علیه السلام بر آنحضرت نماز گزارد و بنا بر وصیت فاطمه علیها السلام آنحضرت را شبانه دفن نمود.

6. «ابن عبدالبر قرطبی» در کتاب «الاستیعاب»،[8] و «دیاربکری»، در «تاریخ الخمیس»،[9] نقل می نمایند:

بعد از رحلت حضرت زهرا سلام الله علیها چون عایشه خواست وارد حجره ی آن حضرت گردد، اسماء بنت عمیس از ورود وی ممانعت نمود و به وی اجازه ی ورود را نداد. عایشه شکایت وی را نزد پدرش برد و ابوبکر از اسماء علت منع از ورود عایشه را پرسید که اسماء در پاسخ گفت: «أَمَرَتْنِی أَلا یَدْخُلَ عَلَیْهَا أَحَدٌ»؛فاطمه علیها السلام خود چنین دستوری را داده که کسی بر آنحضرت وارد نشود.

از این نقل و نقلهای مشابه روشن می گردد:

اولا: دفن آنحضرت در شب بنابر وصیت آنحضرت بوده؛

ثانیا: علت این امر اعتراض بر حکومت غاصب بوده است.


همچنان که مرحوم شیخ صدوق روایت می کنند:

یَزِیدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لِأَیِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام بِاللَّیْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لَا یُصَلِّیَ عَلَیْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلَانِ‏].[10]

بطائنی می گوید: پدرم از امام صادق علیه السلام سؤال نمود: چرا حضرت زهرا سلام الله علیها را شبانه به خاک سپردند و در روز تشییع و خاکسپاری نشدند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: چون وصیّت نمودند که آن دو نفر(به نقل مجلسی در بحار:اعرابیان) بر جنازه اش نماز نخوانند.


ادامه دارد.


[1]. المغنی، عبدالله بن قدامة، ج2، ص417 فصل ) فأما الدفن لیلا فقال احمد وما بأس بذلک وقال : أبو بکر دفن لیلا ، وعلی دفن فاطمة لیلا ، وحدیث عائشة : کنا سمعنا صوت المساحی من آخر اللیل فی دفن النبی صلى الله علیه وسلم ، وممن دفن لیلا عثمان وأین مسعود».

[2]. المصنف، أبو بکر عبد الرزاق بن همام بن نافع الحمیری الیمانی الصنعانی (المتوفى: 211هـ)،‌ج2، ص521، المکتب الإسلامی – بیروت.

[3]. سنن الدارقطنی، أبو الحسن علی بن عمر بن أحمد بن مهدی بن مسعود بن النعمان بن دینار البغدادی الدارقطنی (المتوفى: 385هـ)، ج2، ص447،ح:1851، حققه وضبط نصه وعلق علیه: شعیب الارنؤوط، حسن عبد المنعم شلبی، عبد اللطیف حرز الله، أحمد برهوم، ‌مؤسسة الرسالة، بیروت – لبنان.

[4]. فتح الغفار الجامع لأحکام سنة نبینا المختار، الحسن بن أحمد بن یوسف بن محمد بن أحمد الرُّباعی الصنعانی (المتوفى : 1276هـ)،ج2، ص703، مجموعة بإشراف الشیخ علی العمران، دار عالم الفوائد:« وقد أخرج الدارقطنی: «أن فاطمة أوصت أن یغسلها علی فغسلها» ، وقد أخرج نحوه البیهقی بإسناد حسن».

[5]. السنن الصغیر للبیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى الخُسْرَوْجِردی الخراسانی، أبو بکر البیهقی (المتوفى: 458هـ)،ج2، ص11، ح:1034، عبد المعطی أمین قلعجی،‌جامعة الدراسات الإسلامیة، کراتشی ـ باکستان.

[6]. إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، أحمد بن محمد بن أبى بکر بن عبد الملک القسطلانی القتیبی المصری، أبو العباس، شهاب الدین (المتوفى: 923هـ)، ج6، ص376،المطبعة الکبرى الأمیریة، مصر.

[7]. اتحاف السائل بما لفاطمة من المناقب والفضائل، زین الدین محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفین بن علی بن زین العابدین الحدادی ثم المناوی القاهری (المتوفى: 1031هـ)،ج1، ص94،‌مکتبة القرآن للطبع والنشر والتوزیع، القاهرة.

[8]. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب،‌أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمری القرطبی (المتوفى: 463هـ)، ج4، ص1898، دار الجیل، بیروت.


[9]. تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس، حسین بن محمد بن الحسن الدِّیار بَکْری (المتوفى: 966هـ)، ج1،ص277،دار صادر – بیروت.

[10].علل الشرایع،‌الصدوق، ج1، ص186؛‌بحار الانوار، ج43، ص207.




سخن ابن ابی الحدید معتزلی

ابن ابی الحدید یکی از دانشمندان اهل سنت می باشد که تنها عیب وی اعتدال در دیدگاهها و مکتب کلامی وی(اعتزال) بوده است. وی در شرح نهج البلاغه در رابطه با دفن شبانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد:

«والصحیح عندی أنها ماتت وهی واجدة على أبى بکر وعمر ، وأنها أوصت ألا یصلیا علیها ، وذلک عند أصحابنا من الأمور المغفورة لهما ...»؛[1] آنچه در نظر من صحیح می باشد آن است که فاطمه از دنیا رفت در حالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیّت نمود که ان دو بر جنازه ی آنحضرت نماز نخوانند. هر چند که این امر در نزد اصحاب ما از اموری است که مورد بخشش است(و بر شیخین به واسطه ی چنین امری خرده نمی گیرند).

ابن ابی الحدید در جای دیگری می نویسد:

بلکه به واسطه ی روایات مستفیضه ای که در حد تواتر می باشند و دلالت آنها ظاهر می باشد می توان احتجاج نمود (که دفن شبانه ی فاطمه علیها السلام بخاطر نارضایتی آنحضرت از شیخین بوده است) که فاطمه علیها السلام وصیت نمود که شبانه دفن شود تا ابوبکر و عمر بر آن حضرت نماز نگزارند و آنحضرت به این امر تصریح فرمود و بر انجام آن پیمان گرفت ...آنگاه که به امیر المؤمنین علیه السلام عرضه داشت: من تو را به خدا قسم می دهم که آندو بر بدن من نماز نگزارند و بر قبر من حاضر نشوند.[2]


[1]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید،‌ج6،‌ص50.

[2]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید،ج16، ص281:« بل یقع الاحتجاج بذلک على ما وردت به الروایات المستفیضة الظاهرة التی هی کالتواتر . أنها أوصت بأن تدفن لیلا حتى لا یصلى الرجلان علیها وصرحت بذلک وعهدت فیه عهدا بعد أن کانا استأذنا علیها فی مرضها لیعوداها فأبت أن تأذن لهما فلما طالت علیهما المدافعة رغبا إلى أمیر المؤمنین علیه السلام فی أن یستأذن لهما وجعلاها حاجة إلیه وکلمها علیه السلام فی ذلک وألح علیها فأذنت لهما فی الدخول ثم أعرضت عنهما عند دخولهما ولم تکلمهما فلما خرجا قالت لأمیر المؤمنین علیه السلام : هل صنعت ما أردت ؟ قال : نعم قالت : فهل أنت صانع ما آمرک به ؟ قال نعم قالت : فإنی أنشدک الله ألا یصلیا على جنازتی ولا یقوما على قبری !».




آنچه که بابد بدان توجه داشت آن است که بنابر روایات اهل بیت علیهم السلام حضرت زهرا سلام الله علیها وصیت فرمودند که قبرشان مخفی باشد و قبر آن حضرت را برای کسی مشخص نسازند؛ لذا ما معتقدیم اهل بیت علیهم السلام قبر آن حضرت را برای کسی مکشوف تساختند؛ هر چند در برخی از روایات اهل بیت علیهم السلام محل دفن آن حضرت در خانه و یا در روضه و یا در بقیع بیان شده؛ اما به شکل مشخص اهل بیت مکان دفن آنحضرت را بیان نفرموده اند.

اهل سنت و دیدگاه آنان در مورد موضع قبر حضرت زهرا سلام الله علیها[1]

علماى اهل سنّت در محلّ دفن حضرت زهرا علیها السلام سه قول آورده ‏اند:

1) در داخل بیت خودش؛‏[2]

2) در بقیع؛[3]

3) در داخل حرم ائمه بقیع‏؛ و این قول را مى‏توان قول مشهور در میان علماى اهل سنت دانست. سمهودى پس از بیان نظرات و مطالب مختلف در مدفن حضرت زهرا مى‏گوید: «از آنچه‏گفتیم، چنین به‏دست مى‏آیدکه قبرآن حضرت دربقیع و درکنار قبر حسن‏بن على علیه السلام است». [4]


ابن نجّار، مدینه ‏شناس معروف دیگر (متوفاى 643 ه. ق.) پس از نقل وصیت امام ‏مجتبى علیه السلام که: «ادفنونی الى جنب امّی فاطمة بالمقبرة» مى‏گوید: بنابراین قبر فاطمه علیها السلام در کنار قبر فرزندش حسن و در زیر همین قبه است.[5]

نقض صریح این نظریه

به عقیده ما در عین این که اصل وصیت امام مجتبى علیه السلام از نظر تاریخى مورد تأیید است‏ اما چنین یرداشتی درست نیست، بلکه منظور امام مجتبى علیه السلام از جمله: «امّى فاطمة» مادر بزرگش فاطمه بنت اسد مى‏ باشد نه ‏مادرش حضرت زهرا علیه السلام.

در توضیح این موضوع مى‏ گوییم: گذشته از اینکه دفن شدن آن حضرت در بقیع مخالف با روش اهل بیت علیهم‏ السلام در پنهان نگهداشتن قبر مطهر آن بزرگوار است و قطع نظر از اینکه مخالف مضمون روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام به طریق شیعه و اهل سنت و مخالف نظر علما و دانشمندان شیعه در دفن آن حضرت در بیت خود مى‏باشد و گذشته از این که اطلاق کلمه «امّ» به مادر بزرگ، یک اطلاق شایع است، گفتار و نقل صریح این مورّخان در موارد دیگر، ناقض این برداشت و مؤید این است.

بانوئى که در حرم بقیع دفن شده، فاطمه بنت اسد است و نه فاطمه زهرا علیها السلام
. از این موارد مى ‏توان گفتار این مورخان در محل دفن جناب عباس عموى پیامبر را ذکر نمود. که ابن شبه و سمهودى از قدیمترین مدینه ‏شناس؛ عبدالعزیزچنین نقل مى ‏کند: «دفن العباس بن عبدالمطلب عند قبر فاطمة بنت اسد بن هاشم فى اول مقابر بنى‏هاشم التى فى دار عقیل».

عباسى در ضمن نقل متن بالا گفتار دیگرى را از ابن حبان مى‏آورد که وى در مورد تشییع و تجهیز پیکر امام مجتبى علیه السلام تصریح کرده است: «... دفن بالبقیع عند جدّته فاطمة بنت اسد بن هاشم».[6]

بطورى‏که ملاحظه مى ‏شود، این دو جمله از قدیمى‏ ترین مورّخان و محدّثان صراحت دارد بر اینکه بانویى که در حرم بقیع دفن شده و عباس عموى پیامبر و امام مجتبى علیه السلام در کنار آن به خاک سپرده شده‏اند، جده و مادر بزرگ حضرت حسن بن على یعنى فاطمه بنت اسد است نه فاطمه زهرا دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله
.


موفق باشد.


[1]. این قسمت برگرفته شده از کتاب:«تاریخ حرم ائمه ی بقیع»، تالیف: مرحوم محمد صادق نجمی، ص125، می باشد و آدرسهااز این کتاب می باشد.

[2]. تاریخ المدینه، ج 1، ص 108:«انّها دفنت فی بیتها و صنع بها ما صنع برسول‏ اللَّه صلى الله علیه و آله انّها دفنت فی موضع فراشها». فاطمه زهرا همانند رسول خدا صلى الله علیه و آله در داخل خانه ‏اش و در جایگاهى‏ که به عالم بقاء ارتحال یافته، به خاک سپرده شده است؛ تاریخ الخمیس، ج 2، ص 176، «و هذا أظهر الأقوال».

[3]. این اقوال را ابن شبه در تاریخ المدینه، ج 1، ص 105 و 106 و سمهودى در وفاءالوفا ج 3، ص 901 نقل نموده ‏اند.

[4]. وفاء الوفا، ج 3، ص 901.

[5]. اخبار المدینه، ص 154.

[6]. عمدة الأخبار، ص 153.



راز قبر مخفی فاطمه (س) و هتاکی های امروز!

راز قبر مخفی فاطمه (س) و هتاکی های امروز!

حرمت و محبتی که پیامبر نسبت به دخترش زهرای اطهر داشت، بی گمان، فراتر از علقه پدر و فرزندی بود و شاید آنچه این محبت را به نمادی فرازمینی و اوج می رساند، آگاهی پیامبر(ص) به حمایت جانانه دختر از حریم ولایت بود، که روزی در سیلی خوردن و دعوت از شویش به صبر و گردن نهادن به تکلیف و دیگر روز، به دل کندن از مولا و مقتدایش علی(ع) و رخ در نقاب خاک کشیدن، تبلور یافت و این همه نبود، مگر برای مصلحت اسلام.

اینکه پیامبر وی را پاره تن خود خواند، اینکه هرگاه به سفر می‌رفت، نخست از او خداحافظی می‌‌کرد و چون بازمی‌گشت، نخستین کسی بود که به دیدارش می‌شتافت، اینکه فاطمه را گل باغ بهشت خواند، اینکه خشنودی و ناخشنودی فاطمه را میزانی برای رضایت و نارضایتی خدا می دانست، اینکه او را سرور زنان بهشت خواند، اینکه او را شفیعه روز محشر نامید، اینکه محبت او را بر همه پیروان خود واجب ساخت و آیاتی را که در شأن او نازل شد، بر امتش خواند، از آیه تطهیر و مودت تا سوره کوثر و... صدها بل هزاران منقبت و فضیلتی است که در کتب معتبر شیعه و سنی در جلالت و رفعت شأن وی از زبان پیامبر و ائمه به تواتر نقل شده است.

بنابراین، ما در اینجا به دو نمونه از آنها از کتب معتبر اهل تسنن بسنده می‌کنیم تا پس از آن به اصل موضوع و منظور خود بپردازیم:

زمخشری در بیان آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» می‌گوید: وقتی این آیه نازل شد،‌ پرسیده شد: ای پیامبر، این نزدیکان تو که مودت آنها بر ما واجب شده است، چه کسانی هستند؟ فرمود: علی، فاطمه و دو پسر ایشان (کشاف، ج 3، ص 403).

بخاری در «صحیح» خود از پیامبر اکرم (ص) روایت می‌کند: «فاطِمه بَضعة منی فمن اغضبها فقد اغضبنی»؛ فاطمه پاره تن من است، پس هر کس او را به خشم آورد، من را به خشم آورده است.

اما با آن همه منزلتی که هیچ کس یارای انکارش نبود، پس از رحلت پیامبر، همه آن براهین و دلایل روشن،گویا چیزی جز خاطره‌ای در اذهانشان بر جای نماند!

اما چرا چنان شد؟

حقیقت این است که گروندگان به پیامبر، سه گروه بودند:

نخست: عده‌ای با همه وجود به او ایمان آوردند، تا جایی که دیگر هیچ حجابی میان آنها و حقیقت مطلقی که پیامبر آورده بود، نبود و «لو کشف الغطا ماازدت یقینا» (بحار 40 ص 153) را با همه وجود بر زبان جاری می‌ساختند.

دوم: برخی نیز به تقلید از دیگران و همرنگ شدن با جماعت، شهادتین گفتند و هیچ گاه ‌ایمان نیاوردند، اما در ظاهر به‌ ایمان اقرار کردند و در میان این گروه، عده‌ای بودند که به تصریح قرآن کریم، وقتی اظهار ایمان کردند، از سوی خدا موأخذه شدند؛ «قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم» (حجرات 14).

اما اینان هرچند برای اسلام خطری بزرگ بودند، بدتر از آنان و سوم، کسانی بودند که اظهار ایمان و اسلامشان کاملا حساب شده و هدفدار بود و بواقع، به پیامبر (ص) ایمان نیاوردند، اما برای آن که زندگی و منزلتشان در جامعه برقرار باشد، آگاهانه و به دروغ اظهار ایمان و اسلام کردند.

مصیبت هایی که بر خاندان پیامبر روا داشته شد، نه به دست آنها که به دلیل فقر فرهنگی و اقتصادی، از اسلام به فراخور درک خود، اندکی چون سجود و رکوعی خشک و بی‌روح نشناخته بودند، بل از سوی کسانی بود که با آگاهی تمام، لباس اسلام بر تن کردند تا از این راه در هنگام زنده بودن رسول خدا وجهه‌ای به دست آورند و پس از او نیز در زمانی مناسب، عقده‌های انباشته را از دل خود بیرون بریزن؛ کسانی که با بعثت ختمی مرتبت به یکباره عظمت و شکوه استکباریشان فرو ریخت؛ کسانی که بستگان فاسد و عیاش و ظالم آنها در لشکرگاه کفر به دست شیرمردی چون علی به هلاکت رسیده بودند و بهترین فرصت برای عقده‌گشایی را با رحلت پیامبر به کمین بودند.

پس از پیامبر(ص) ‌این گروه و گروهی که به ظن خود با اجتهاد و تفسیر به رأی خود از اسلام به بهانه دور کردن امت اسلام از اختلافات روی آورد، در یک راه قرار گرفتند؛ راهی که نتیجه‌اش به تضییع حق اهل بیت و تفرقه بین امت اسلامی و غصب خلافت علی(ع) منجر شد.
کشتن بزرگان قریش و منافقین به دست شیرمرد تربیت شده در دامان پیامبر، علی(ع) و از طرفی، محبت ویژه‌ای که از پیامبر نسبت به او دیده بودند، جایگاه والایی که علی در دل مومنین واقعی داشت و کینه‌ای که در دل آن منافقین پدید آمده بود و این اجتهاد به رأی‌ها، همه و همه دلایلی بود تا اینک پس از رحلت پیامبر، دست به کار شوند.

و حال چه کسی برای این عقده‌گشایی‌ها و تشفی دل آنها، مظلومتر، دم دست‌تر و سزاوارتر از فاطمه، که نزدیکترین فرد به پیامبر(ص) بود؟
با ضربه زدن به فاطمه (س) هم شعله آتشی که از پیامبر در دوران حیات آن حضرت داشتند و هم آتش حسادت و کینه‌ای که از علی بر دل ایشان زبانه می‌کشید، بر جسم و جان او می‌انداختند و به تعبیر عامیانه با یک تیر دو نشان می‌زدند.

فاطمه و علی که تا دیروز مدافعان حریم نبوی بودند و صندوقچه اسرار نبوت و باب علم نبی و به فرموده پیامبر، مدار حق و باطل بودند، امروزه اسباب تفریق مسلمین خوانده شدند! خانه‌ای که تا دیروز مهبط فرشتگان بود، امروز با همان دیدگاه باید به آتش کشیده ‌می‌شد؛ دست و بازو و صورتی که تا دیروز منزلگاه بوسه پیامبر بود، امروز محل نواخته شدن سیلی و افروختن آتش نفرت و کینه بود و سرانجام، آنچنان عرصه را بر دختر آخرین پیامبر مرسل (ص) تنگ کردند که سینه اش لبریز از غصه و اندوه شد و دیری نپایید که به پدر مظلومش پیوست؛ رفتنی که به باور نگارنده، اوج ایثار زهرای مرضیه بود در ابراز وفاداری عمیق خود به شویش علی(ع). او از خدا خواست تا زود برود تا شکنجه روحی علی (ع) را ـ که از ظلم های بی پروای منافقان بر فاطمه وارد می شد ـ پایان دهد. چه سخت است دعوت به صبر سکوت مردی که سیلی خوردن همسرش را ببیند؛ ابرمردی که به اشاره ای درب قلعه ای را از بیخ برکنده است!

رخدادی که به واسطه آن، حضرت سخت مریض شد و سرانجام از پای درآمد، حادثه‌ای بس هولناک و دلخراش است؛ حادثه‌ای که منجر به شهادت آن حضرت شد و بزرگان شیعه اصرار دارند درباره زهرا (س) واژه «شهادت» را به کار ببرند.

مقداد می‌گوید: دختر رسول خدا از دنیا رفت، در حالی که خون از پشت و پهلوی او می‌رفت؛ به سبب ضربت شمشیر و تازیانه... .

شرح آن ماجرای هولناک را عینا از زبان زهرای مرضیه ـ سلام الله علیها ـ نقل می‌کنم:

برای آتش زدن خانه، آتش آوردند، تا این که ما را بسوزانند، من در آستانه در بودم. به خدا و به پدرم قسمشان دادم که از ما دست بردارید و یاریمان کنید... آنچنان بر بازویم زدند که کبود شد... در حالی که حامله بودم، به شدت من را بر در کوبیدند و در به رویم افتاد و من به صورت بر خاک شدم.

در حالی که عرف معمول اقتضا می‌کرد، پس از رحلت پیامبر(ص) دست‌کم برای تسلای او هفته‌ها و ماه‌ها او را دلجویی داده و باعث تسکین و آرامش قلب مجروحش شوند، اما از هر فرصتی برای نشان دادن نفرت خود از فاطمه بهره جستند.

بزرگان مدینه نزد علی آمدند و گفتند: ما از دست همسر تو شب و روز نداریم؛ نه شب ها می‌توانیم آرام بخوابیم و نه روزها، می‌توانیم به کسب و کار خود مشغول باشیم. به او بگو یا روز گریه کند یا شب و علی بر فاطمه وارد شد و گفت: فاطمه جان، پیرمردان مدینه از من چنین خواسته‌اند... پس علی خانه‌ای به نام بیت الاحزان به دور از مردم مدینه برای فاطمه ساخت تا او در خلوت خود به عزای پدر مشغول شود (بحار 43، ص 174).

حتی نفرت از فاطمه را در زندگی خصوصی و خورد و خوراک خود نیز تسری دادند. در روایتی عجیب چنین وارد شده است:
«لیس علی وجه الارض بقلة اشرف و لا انفع من «الفرفخ» و هو بقلة فاطمه (ع) ثم قال: لعن الله بنی امیة، هم سموه بقلة الحمقاء بغضا و عداوةً لفاطمة». امام صادق (ع): گیاهی بر زمین خوبتر و نافع‌تر از خرفه (پرپین) نیست و این سبزه‌ای بود که فاطمه دوست داشت؛ خدا لعنت کند بنی‌امیه را به جهت دشمنی که با فاطمه داشتند، این گیاه را به نام بقله الحمقاء (سبزی نادانان) نام نهادند (وسایل الشیعه، ج 25، ص194 ).

این کینه و بغض با شهادت فاطمه پایان نگرفت؛ کینه‌ای که آغازش با خوردن جگر حمزه سیدالشهدا توسط هند بود و پس از رحلت پیامبر(ص) به بدترین شکل بر دختر آن بزرگوار فرو ریخته شد و در زشت‌ترین و وحشیانه‌ترین شکل قابل تصور بر جگرگوشه علی و فاطمه؛ یعنی حسین (ع) در روز عاشورا به اوج رسید.

تاریخ به صراحت می نویسد: وقتی امام حسین از لشکر مقابل می‌پرسد: چه چیزی شما را وادار کرد تا به جنگ ما قیام کنید؟ گفتند: «بغضا لابیک»؛ به دلیل بغض و کینه‌ای که از پدرت در دل داریم.

ناگفته پیداست که علی چه در زمان زندگی پیامبر و چه پس از او، بی اجازه یا رضایتش، حتی جرعه آبی هم نمی‌نوشید و اگر می‌توانستند، آشکارا می‌گفتند: «بغضا للنبی»؛ یعنی به دلیل بغضی که از پیامبر داریم با تو چنین می‌کنیم.

هرچند زهرای اطهر (س) جز اندکی پس از پدر دوام نیاورد، در همین مدت اندک، آنچنان ستمی بر او روا شد که از بسیاری آن، بیش از 95 روز بر پای نایستاد و کم کم خود را برای آنچه پدر در بستر بیماری به او وعده داده بود، یعنی پیوستن به پدر در سرای دیگر و شاید تقاضای ملتمسانه خود او بود که با زبان حال از پدر می خواست و خنده بر لبان مبارکش نشاند، آماده می‌کرد.

راز آن وصیت عجیب!

فاطمه مظلومه خوب می‌دانست که آتش حقد و کینه دشمنان به روزهای زندگی اش پایان نمی‌یابد و حتی پس از مرگ نیز از آزار و اذیت این خاندان دست برنمی‌دارند و جسد مطهر او را نیز آماج این کینه‌توزی‌ها قرار خواهند داد، پس علی را به خلوت طلبید و این‌گونه وصیت کرد:
ای علی، من دختر رسول خدایم. خدا من را به تزویج تو درآورد تا در دنیا و آخرت با تو باشم و تو از دیگران به من سزاوارتری. من را شبانه حنوط بند غسل ده و کفن نما و هیچ کس نیز آگاه نشود... تو را به خدا سپردم (عوالم العلوم 11 ص، 514 ).

و علی نیز چنان کرد. جنازه را در تاریکی شب به جانب قبر بردند تا مبادا منافقان بفهمند و از دفن او مانع شوند. علی (ع) خود درون قبر شد. جنازه را در قبر گذاشت و با عجله خاک بر آن ریخت و از ترس دشمنان، قبر را با خاک همسان کرد و بنا بر روایتی، هفت و روایتی دیگر، چهل صورت قبر تازه در نقاط گوناگون بقیع و مدینه درست کرد تا جای واقعی آن شناخته نشود (البدایه و النهایه 5 ص 285).

«ابن ابی الحدید»، از بزرگان اهل تسنن چنین می‌گوید: در تشییع فاطمه (س) کسی جز علی (ع) عباس، ‌مقداد و زبیر حاضر نبود.
و در روایات شیعه از زنان، ام سلمه، ام یمین، اسما و فضه و از مردان نیز سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، حسن و حسین و عبدالله ابن عباس یا عباس ابن عبدالمطلب یا حذیفها عبدالله ابن مسعود را نیز نام برده‌اند.
و با آن وصیت بود که قبر او برای همیشه از دید خاکیان پنهان ماند.

هرچند علمای شیعه با استناد به برخی روایات و شواهد، احتمالاتی برای تعیین مدفن آن حضرت (س) گفته‌‌اند، هیچ کدام به صراحت و قطعیت محل دقیق آن بدن پاک را معین نکرده‌اند.

محل دقیق قبر زهرا (س) کجاست؟

برخی قبر او را بین قبر و منبر رسول الله، عده‌ای بقیع و عده‌ای هم خانه خودش را که هم‌اکنون در مسجد واقع شده است، قویترین احتمال برای مدفن پاکش دانسته‌اند.

کسانی هم که احتمال قوی به دفن آن بی بی (س) در بقیع داده‌اند، گفته‌اند: اینکه در کجای بقیع دفن شده باشد، معلوم نیست.

مرحوم مجلسی می‌گوید: آنچه ارباب تاریخ نقل می‌کنند، به ظاهر آن است که زهرای اطهر (س) در بقیع مدفون باشد، اما این که در کجای بقیع باشد، بر کسی معلوم نیست و خود مرحوم مجلسی می‌گوید: درست‌ترین گفته آن است که آن حضرت در مسجد پیامبر دفن شده باشد (بحار 43 ص 187).

در دلایل مخفی بودن قبر مطهرش، علمای شیعه، مطالب ارزشمندی بیان کرده‌اند؛ معمایی که روح هر انسان آزاده‌ای را برای کنکاش در گشودن رمز آن معمای عجیب، در نهایت به عظمت و رفعت شخصیت والای قدسی و عرشی حضرتش و ظلم‌هایی که بر او وارد شد، بیشتر آشنا می‌کند به پرواز درمی‌آورد.

اگر قبر زهرا آشکار می‌شد...؟

اما با ملاحظه آنچه بر آن حضرت روا شد و پیمانی که منافقان برای بیرون کشیدن جسد مطهرش از قبر با هم بسته بودند و آنچه با اوضاع سیاسی جهان اسلام امروز آشکارا می بینیم، به نکته‌ای ژرف و عمیق در آن معمای سربسته برمی‌خوریم که نشان از آینده‌نگری فاطمه در آن چنان وصیتی به علی (ع) و درایت علی (ع) در اجرای دقیق آن وصیت دارد.

قبر دیگر امامانی همچون علی ـ علیه السلام ـ نیز تا سالیان بسیاری مخفی بود، اما اینک آن قبور آشکار شده و بر آن، گنبد و بارگاه زده‌اند؛ هرچند بی‌حرمتی‌ها و حمله‌ها به قبور ائمه بسیار صورت گرفت، اما قبر زهرای مرضیه برای همیشه و تا رسیدن روز موعود پنهان خواهد بود.

آتشی که آن روز برافروخته شد، اینک نیز با گذشت چهارده قرن از آن ماجرا، به دست عده‌ای متحجر و مدعی مسلمانی، و به دست پیروانشان با کشتن شیعیان و انفجار حرم امامان معصوم و یکسان کردن قبور ائمه در بقیع با خاک، و امروزه به هتک حرمت اماکن متبرک شیعیان در بحرین و مصر و عربستان و آتش زدن قرآن و ویران کردن حسینیه و تکیه ها، هنوز شعله‌هایش به آسمان زبانه می‌کشد؛ آتشی که امروزه به روشنی جرقه هایش از مرکز وحی (مکه و مدینه) که امروز به مأمن سلفی ها و تکفیری ها و وهابی ها بدل شده، روشن می شود؛ همان مکانی که بیشترین احتمال مکانی در دفن آن مظلومه است.

اگر قبر زهرای مظلوم آشکار بود، این گرگ‌های بی‌چشم و رو با قبر و گنبد و بارگاه و جسد مطهر و افلاکی که معلوم نیست از بین رفته باشد چه می کردند؟

در چنین وضعیتی است که فلسفه مخفی بودن قبر زهرای مرضیه و آن وصیت معماگونه که به یادگار گذاشت و هنوز هیچ عالمی نتوانسته به قطع محل دقیقش را اثبات کند، با توطئه‌هایی که همواره در تخریب قبور معصومین و به آب بستن آنها بوده است و اکنون به شکل دیگری در حال زنده شدن است، گره می‌خورد.

«می توتان» ادعا کرد که آن وصیت اکنون نیز به قوتی بیشتر باقی است و حتی اگر علمای بزرگوار شیعه، آگاهی دقیقی نیز از قبر داشته باشند، باید هنوز بر آن وصیت زهرای مظلوم عمل کنند و این راز همچنان مهر و موم خواهد ماند.
«هر که را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختن»

گویی، فاطمه (س) نه تنها آن شب ظلمانی فراق خود و علی و نه شب‌های تاریکی و غربت فرزندان خود از امام حسن مجتبی (ع) تا امام حسن عسکری و فرزند غریب ترش مهدی موعود (ع) بل اکنون را به خوبی می‌دید و ترجیح داد، این اختفا تا روز موعود، بر جای باشد، اما آنچه مهم است این که شیعه، همواره با تأسی به مظلومیت فاطمه (س)، نه به دلیل مصلحت ‌سنجی خود بلکه به خاطر مصلحت‌اندیشی جهان اسلام، مظلوم تاریخ بوده است. فاطمه خود را فدا کرد تا پیرو محض ولی زمان خود باشد و در این رهگذر، همواره هم ولایت مظلوم و هم پیروان راستین ولایت بوده و خواهند بود.

چرائی بی نشانی قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها)

چرائی بی نشانی قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها)

خبرگزاری مهر ـ بی نشانی قبر حضرت زهرا(س) همواره می تواند مسلمانان آگاه را به چون و چرا واداشته و این پرسش را پدید آورد که پس از رحلت پیامبراسلام(ص) چه حادثه ای رخ داد که آن حضرت به شدت از اغلب اصحاب و توده های همراه آنان رنجیده خاطر و رویگردان شد، به گونه ای که حاضر نشد آنان حتی در تشییع جنازه وی هم شرکت کنند؟
مقدمه

شاید برای هر مسلمانی این پرسش پدید آید که چرا مزار فاطمه زهرا(س) همچنان بی نام و نشان است. بانویی که بیش از هر کس دیگری محبوب پیامبر(ص) بود، به گونه ای که براساس روایات شیعه و سنی، رسول خدا(ص)، وی را «ام ابیها» «پاره تن خویش» و آزار و اذیت او را مایه رنجش و آزار و اذیت خویش خواند. هرگاه پیامبر خدا به سفر می رفت، فاطمه(س) آخرین فردی بود که با وی وداع می کرد و در بازگشت نیز نخستین کسی بود که رسول خدا(ص) به دیدار وی می شتافت.

فاطمه(ع) از منظر قرآن کریم نیز جایگاهی بس بلند و بی همتا دارد. به اتفاق شیعه و سنی وی بدون شک یکی از برجسته ترین افراد «اهل بیت» و «ذوی القربی» است که قرآن کریم به طهارت و پاکی، محبت و دوستی و رعایت حقوق آنان تأکید می کند. حال با این همه تأکید و توصیف مناقب و فضایل این بانوی بزرگ و اول اسلام است، چرا هیچ نشانی از قبر آن یادگار گرامی و دردانه پیامبر(ص) بر جای نمانده است؟ چگونه است که مسلمانان جزئی ترین مسائل مربوط به برخی افراد، اماکن، حوادث و دیگر چیزهای مربوط به صدر اسلام را که اغلب به مراتب اهمیت کمتری دارند، به دقت در منابع تاریخی و حدیثی خویش ثبت و ضبط کرده اند، اما نشان دقیق و روشنی از مزار و مرقد دختر دردانه رسول خدا در دست نیست؟ فارغ از صحت و سقم دیدگاه ها و گزارش های موجود در این زمینه، گروهی محل دفن او را قبرستان بقیع، شماری میان مزار و منبر پیامبر(ص) و دسته ای دیگر درون خانه خود آن بانوی گرامی دانسته اند که بعدها در زمان عمر بن عبدالعزیز و با توسعه مسجد نبوی، درون آن قرار گرفت، اما محل دقیق دفن در کجای این سه مکان قرار دارد، گزارش و روایت معتبری در این باره وجود ندارد و به درستی روشن نیست.

 اصرار بر پنهان ماندن قبر فاطمه(س)

موضوع مهمتر و شایان توجه این که براساس گزارشهای حدیثی و تاریخی، امام علی(ع) بعد از آنکه فاطمه زهرا(س) را شبانه و مخفیانه به خاک سپرد، آثار قبر وی را کاملا از بین برد تا به هیچ وجه جز برای کسانی که در مراسم تشییع حاضر بودند، شناخته نشود. آن حضرت افزون براینکه قبر فاطمه(س) را همسطح زمین قرارداد، در اطراف آن هفت و بنا به نقلی دیگر چهل قبر صوری و ظاهری درست کرد تا امکان شناسائی محل دفن زهرا(س) به کلی از بین برود. امام علی(ع) فردای آن شب حتی با برخی تلاش های صورت گرفته برای شناسایی و نبش قبر فاطمه (س) به شدت برخورد کرد. توضیح این که مسلمانان در پی آگاهی از دفن شبانه دختر پیامبر(ص) و محروم شدن از حضور در مراسم کفن، دفن و نماز وی، در کنار قبرستان بقیع اجتماع کرده و خود را به این سبب مورد ملامت قرار دادند. برخی از یاران نامی پیامبر(ص) از جمله خلیفه دوم بر آن شدند که به وسیله زنان، قبرها را شکافته و ضمن شناسائی قبر فاطمه(س) خود بر پیکر وی نماز بخوانند، ولی امام علی(ع) تهدید کرد که اگر چنین کاری کنند، خون آنان را بر زمین خواهد ریخت و آنها در پی این تهدید منصرف شدند.

تلاش برای پنهان ماندن قبر زهرا(س) در دوره های بعدی تاریخ نیز ادامه یافت و محل آن همواره مورد اختلاف بود. براساس برخی گزارش ها، همه کسانی که از محل دفن دختر پیامبر(ص) آگاه بودند، تا حدود سال شصت هجری از دنیا رفته بودند و فقط زنی به نام رقیه، کنیز خود حضرت زهرا(س) باقی مانده بود. از پیشوایان معصوم شیعه(ع) نیز که قطعا از محل دفن آگاه بودند، روایت معتبری در این زمینه وارد نشده است، البته براساس روایتی از امام رضا(ع) آن حضرت را در خانه خود دفن کردند، اما این روایت با روایات دیگری که محل دفن وی را قبرستان بقیع یا میان منبر و مرقد پیامبر(ص) می داند تعارض دارد و قابل استناد نیست. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ائمه معصوم شیعه(ع) عمدا و براساس مصالحی محل دفن حضرت زهرا(س) را برای عموم روشن نکرده اند. نکته دیگر این که حتی براساس رویای صادقه برخی از علمای بزرگ مانند پدر آیت الله مرعشی نجفی، پنهان ماندن قبر حضرت زهرا(س) براساس حکمت و مصلحت الهی است و همچنان باید پنهان بماند.


سبب پنهان ماندن قبر فاطمه(س)

در این باره چند احتمال قابل طرح و بررسی است:

2- فراموشی در گذر ایام. شاید کسی مرور زمان و فراموشی راویان را سبب گم گشتن قبر فاطمه(س) بداند. در حالیکه چنین عاملی نمی تواند در این باره دخیل باشد، چرا که محل دقیق قبر خلیفه اول و دوم در کنار مرقد مطهر پیامبر اسلام(ص)، مزار همسران و نیز دیگر دختران رسول خدا(ص)، فاطمه بنت اسد(مادر امام علی(ع))، چهار تن از امامان شیعه(ع) و افراد متعدد دیگری در قبرستان بقیع همچنان معلوم است. همچنین مزار حضرت حمزه(ع) و دیگر شهدای احد در دامنه کوه احد کاملا معلوم و پابر جاست و مورخان و محدثان نیز در کتابهای خود به ثبت و ضبط آن پرداخته اند، و این در حالی است که شماری از این افراد پیش از فاطمه زهرا(س) رحلت کرده و دفن شده اند. در ثانی نکته مهمتر اینکه افزون بر مدفن افراد و شخصیتهای یاد شده، جزئیات بسیاری از حواث، اماکن، هویت و ویژگی شخصیتها و بسیاری از چیزهای دیگر به صورت مفصل و دقیق در منابع تاریخی و حدیثی مسلمانان گزارش شده است، با اینکه بسیاری از این موارد در مقایسه با محل دفن بانوی نخست اسلام به مراتب اهمیت و ارزش کمتری دارند. پس چرا این موارد به فراموشی سپرده نشده است؟ بنابراین، چنین عاملی نمی تواند موجب گم گشتگی شود.

2- هراس از هتک حرمت: شاید کسی احتمال دهد که چه بسا ترس و هراس از هتک حرمت دختر پیامبر(ص) سبب دفن مخفیانه آن حضرت و پنهان نگه داشتن قبر وی بوده است، همان گونه که چنین عاملی سبب شد خود امام علی(ع) را مخفیانه به خاک سپرده شود و مرقد و مزار وی تا زمان هارون الرشید جز برای افرادی خاص معلوم نبود. اما چنین احتمالی نیز پذیرفتنی نیست؛ چرا که اولا شرایط جامعه اسلامی و شهر مدینه در زمان رحلت دختر پیامبر(ص) با شرایط  آن در سال چهلم هجری که امام علی(ع) به شهادت رسید کاملا متفاوت بود.

در زمان شهادت علی(ع) گروهی بسیار متعصب به نام خوارج از میان پیروان خود آن امام همام پدید آمده بودند. خوارج در جریان قضیه حکمیت، آن حضرت را آشکارا متهم به کفر کرده و از وی خواستند که توبه کند. آنان با علی(ع) درگیر جنگ خونین و نافرجامی (جنگ نهروان) شده و در پی شکستی که متحمل شدند، کینه شدیدی از آن حضرت را به دل گرفتند. آنان علی(ع) را یکی از عوامل اصلی نابسامانی جامعه اسلامی  و جنگ های داخلی می دانستند و سرانجام بر همین اساس نیز وی را به شهادت رساندند. افزون بر آنها، بنی امیه و پیروان آنها نیز دشمنی و عداوت شدیدی با علی(ع) داشتند. آنها بر اثر تبلیغات گسترده، چنان چهره امام علی(ع) را تخریب کرده بودند که وقتی خبرشهادت وی در مسجد و هنگام نماز منتشر شد، بسیاری پرسیدند: مگر علی(ع) نماز هم می خواند!؟ با وجود چنین دشمنان و فضای سنگین تبلیغی بر ضد علی(ع) طبیعی بود که قبر وی مورد هتک حرمت و تعرض قرار بگیرد، اما دختر پیامبر(ص) چنین دشمنانی نداشت و کسی وی را به کفر و بی نمازی و مانند آن متهم نمی ساخت.

در ثانی مخالفان، تا حدود زیادی حساب فاطمه(س) را از امام علی(ع) جدا می کردند. آنان برای ظاهر سازی هم که شده بود، قبر فاطمه(س) را مورد تعرض و هتک حرمت قرار نمی دادند. نکته مهم تر این که اگر چنین عاملی سبب دفن پنهانی فاطمه(س) و مخفی کردن قبر او بود، باید در سده های بعدی تاریخ اسلام و با از بین رفتن بسیاری از ذهنیتها و تبلیغات منفی، همانند قبر علی(ع)، محل دفن حضرت زهرا(س) نیز به آگاهی عموم می رسید، در حالی که هرگز چنین اتفاقی رخ نداده است.

3- فریاد خاموشی به بلندای تاریخ

براساس دیدگاه مشهور علمای شیعه و سنی، امام علی(ع) طبق وصیت خود فاطمه زهرا(س) او را شبانه و پنهانی به خاک سپرد و به جز شمار اندکی از یاران نزدیک، کسان دیگری در تشییع جنازه وی حضور نداشتند. گزارشهای معتبر تاریخی نشان می دهد که مسلمانان و اصحاب نامی پیامبر(ص) تمایل زیادی برای شرکت در نماز و تشییع جنازه زهرا(س) داشتند، ولی امام علی(ع) بنا به وصیت دخت گرامی پیامبر(ص) از این کار ممانعت ورزید.

ازجمله بر اساس گزارش منابع حدیثی اهل سنت، امام علی(ع) خلیفه اول را نیز برای اقامه نماز بر پیکر فاطمه(س) و شرکت در مراسم تشییع وی با خبر نساخت و در پاسخ به اعتراض آنان گفت که خواست خود فاطمه(س) چنین بوده است. مسلم و قطعی است که دختر پیامبر(ص) با این کار می خواست ناخوشنودی خود را نسبت به کسانی ابراز دارد که حق وی را غصب کرده و به رغم سفارش اکید پیامبر(ص) اهل بیت او را مورد ظلم و ستم قرار دادند. تشییع و دفن شبانه و پنهانی دختر پیامبر(ص) اعتراض خاموش و رسای آن بانوی گرامی به جریان حاکم و توده های همراه آنان بود و حقانیت و مشروعیت دینی آنان را شدیدا به چالش کشید.

سبب پنهان ساختن و پنهان ماندن قبر فاطمه(س) و اصرار مستمر امامان شیعه(ع) بر آن نیز دقیقا در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است. قبر بی نشان فاطمه(س) سند جاودنه و خدشه ناپذیری است که از یک سو حقانیت و مظلومیت فاطمه(ع)، علی(ع) و فرزندان آنان و از سوی دیگر ستمگری و عدم مشروعیت جریان مقابل آنان را برای همیشه تاریخ با صدای خاموش و در عین حال بسیار رسا فریاد می کند. با این تفاوت که چنین سندی هرگز در گذر ایام از حافظه تاریخ پاک نمی شود و کارایی خود را از دست نمی دهد.

توضیح اینکه حادثه دفن شبانه و مخفیانه فاطمه(س) و جلوگیری از شرکت بسیاری از مردم و یاران پیامبر(ص) در آن، ممکن بود و است به گونه ای توجیه شده و دلایل دیگری برای آن تراشیده شود، چنانکه این توجیهات در لابلای برخی منابع و کتابها دیده می شود. همچنین می توانست به مرور زمان از متن کتابها حذف و به فراموشی سپرده و یا به اشکال گوناگون از ورود آن به حوزه معرفت جمعی و آگاهی عمومی مسلمانان جلوگیری شود.

مطالعه و بررسی تاریخ اسلام به خوبی نشان می دهد که چنین اقداماتی صورت گرفته است، اما بی نشان بودن قبر فاطمه(س) را چه می توان کرد؟ مگر می شود به دروغ قبری برای وی ساخت؟ مگر می توان بی نشانی و گم گشتگی قبر او را از بین برد؟! این مسأله همواره می تواند یک مسلمان آگاه را به چون و چرا واداشته و این پرسش را پدید آورد که پس از رحلت پیامبراسلام(ص) چه حادثه ای رخ داد که دختر رسول خدا(ص) به شدت از اغلب اصحاب پیامبر(ص) و توده های همراه آنان رنجیده خاطر و رویگردان شد، به گونه ای که حاضر نشد آنان حتی در تشییع جنازه وی هم شرکت کنند؟ چرا امام علی(ع) همه آثار قبر وی را از بین برد؟ چرا در دوره های بعد قبر وی را برملا نکردند؟ و چراهای دیگری که پاسخ به آنها  بسیاری از حقایق مکتوم تاریخ برملا می سازد.

مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبری                          چرا گم شد نشان قبر آن انسیه حورا

هنوز از رحلت ختم رسل نگذشته ایامی                           نگین خاتم پیغمبران بشکست واویلا*

*این یادداشت با عنوان بانوی بی نشان توسط حجت الاسلام والمسلمین اسدی عضو هیئت علمی مرکز فرهنگ و معارف قرآن در بررسی علل پنهان ماندن قبر فاطمه زهرا(س) نوشته شده است.
=============
چرا تاریخ دقیق شهادت‌ حضرت فاطمه(س) مشخص نیست

مرکز مطالعات و پاسخ‌‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم به مناسبت ایام شهادت دخت رسول گرامی اسلام، حضرت فاطمه زهرا (س) در یادداشتی که در اختیار خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس قرار داده، سوال «چرا تاریخ دقیق و قطعی ولادت‌ها و شهادت‌های ائمه و حضرت فاطمه زهرا(س) معلوم نیست؟» را پاسخ داده است.

برخی از دلایل اختلاف در تاریخ ولادت، وفات و یا شهادت شخصیت‌‌‌های صدر اسلام به ویژه خاندان عصمت و طهارت ـ علیهم‌السّلام ـ عبارتند از:

1. جلوگیری از نوشتن احادیث و تاریخ به دستور خلفا و منع تدوین و نقل احادیث پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ توسط خلفای اول و دوّم.

این منع تا قرن دوّم هجری ادامه داشت تا این که «عمر بن عبدالعزیز» دستور نوشتن احادیث را صادر کرد.

2. پیدایش بنی امیه در جایگاه خلافت و خصومت آنان با بنی هاشم و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و نیز با بسیاری از انصار که حامی و داعی پیامبر و اهل بیت بودند. زیرا آنان دست به تحریف و جعل احادیث و فضیلت تراشی برای خلفا و مدح آنان و مذمت اهل بیت (ع) زدند.

3. زبیریان در حکومت کوتاه خود و عباسیان نیز برای مشروعیت سلطنت خویش و سرکوب علویان راه بنی امیه را ادامه دادند.

4. (در خصوص زن‌ها باید گفت) عموماً اعراب به ثبت موالید و حیات زنان و دختران اهمیت نمی‌‌‌دادند.

5. سلطه طولانی حکومت مخالفان اهل بیت (ع) و حضرت علی ـ علیه‌السّلام ـ و مخالفان شیعه و اتهام رفض و الحاد به شیعیان در ترویج اباطیل و جعلیات و تثبیت آنها بی‌‌تأثیر نبود و قدرت نفوذ تفکر مکتب خلفا در معرفی منابعی که در مسیر افکار آنان بود و تضعیف منابع خلاف آنان اثر به سزایی داشت.

6. تخریب و نابودی آثار تشیع حتی کتاب‌‌سوزی و آتش زدن کتابهای غنی شیعه و طرفداران اهل بیت در قرون نخستین مثل کتابخانه‌‌های شیخ طوسی، صاحب بن عباد و... ابهام و تردید و اختلاف اقوال را بیشتر و پیچیده‌‌تر کرده است.

بنابراین طبیعی است که تاریخ موالید، وفیات، و شهادت معصومین (ع) از جمله فاطمه ـ سلام الله علیها ـ مورد اختلاف باشد. [ر.ک: حسنی، علی اکبر، پژوهشی نوین در تاریخ تولد حضرت فاطمه – سلام الله علیها- ، ماهنامه زائر، سال ششم، شماره 7، ص 18 و 19]

تاریخ شهادت حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ به علل مذکور در هاله ابهام مانده و اقوال مختلفی ذکر شده است:

عده‌‌ای از علمای شیعه و سنی، شهادت آن حضرت را 75 روز و عده‌‌ای 95 روز بعد از وفات پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌‌دانند (که البته با همه عواملی که گفتیم باز اختلاف زیادی نیست)

یکی از مواردی که شاید به عنوان موجب ایجاد اختلاف، علاوه بر مواردی که ذکر شد، در تاریخ شهادت دخت گرامی پیامبر اسلام دانست، این است که احتمال تصحیف در رقم تاریخ شهادت آن حضرت وجود دارد؛ یعنی نقطه رقم در پایین قرار بگیرد، مثل خمس و سبعون (75 روز) یا در بالای کلمه قرار بگیرد، مثل خمس و تسعون (95 روز) که این موجب اشتباه خواهد شد.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. ششصد پرسش و پاسخ پیرامون حضرت فاطمه زهرا، میر علی محمد نژاد.

2. پژوهشی نوین در تاریخ تولد حضرت زهرا، علی اکبر حسنی.

دلیل مخفی بودن مرقد حضرت زهرا و چند احتمال در مورد مرقد ایشان

دلیل مخفی بودن مرقد حضرت زهرا و چند احتمال در مورد مرقد ایشان



آزار و اذیّت به کجا رسیده؟ بى وفائى مردم نسبت به فاطمه علیهاالسلام به کجا کشیده؟ پس از فوت پیغمبر مگر غیر از فاطمه از آن حضرت کس دیگرى باقى مانده بود؟ آیا در این مدت کوتاه که پس از فوت پدر در قید حیات بود تا چه اندازه زجر و ناراحتى کشیده که حتى پس از مرگ هم نمى خواهد کسانى که نسبت به حضرتش اذیت نمودند، بر سر مزارش حاضر شوند؟

فاطمه علیهاالسلام ظاهراً مقارن ظهر یا نزدیک غروب دار فانى را وداع کرد ولى طبق وصیت نامه، غسل و دفن او تا شب به تأخیر افتاد. صداى گریه از خانه ى زهرا علیهاالسلام بلند شد اهل مدینه خبردار شدند، صداى ضجّه و شیون از شهر بلند شد و به سوى خانه على علیه السلام حرکت کردند.

مردم بیرون خانه اجتماع نموده در انتظار خروج جنازه بودند ناگاه ابوذر از خانه خارج شد و به مردم گفت: پراکنده شوید زیرا تشییع جنازه به تأخیر افتاد. عمر و ابوبکر به على علیه السلام تسلیت گفتند و عرض کردند یا اباالحسن مبادا قبل از ما بر جنازه ى فاطمه نماز بخوانى. در آن موقع عایشه خواست بر فاطمه علیهاالسلام وارد شود، لکن اسماء اجازه نداد. عایشه شکایت اسماء را نزد پدر خود ابوبکر برد و گفت: این زن بین او دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله حائل شد...

ابوبکر آمد در آستانه ى درب ایستاد و گفت: اى اسماء چرا نمى گذارى زنان پیامبر وارد بر دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله شوند؟ اسماء گفت: فاطمه علیهاالسلام خود به من چنین دستور داده که هیچ کس را بر وى وارد نکنم. پاسى از شب گذشت و چشم ها به خواب رفتند، على علیه السلام به اتفاق اسماء در همان شب فاطمه را غسل داد و کفن کرد.  بلاذرى در کتاب «أنساب الأشراف» با ذکر سند مى گوید: «فاطمه در شب دفن شد».

مراسم دفن در کمال خفاء و پنهانى و با سرعت انجام یافت همین که على علیه السلام از دفن فارغ شد، غم و اندوه فراوان بر او هجوم آورد و احساس کرد که سخت تنها شد. هم بى پیغمبر و هم بى فاطمه، همچون کوهى از درد، بر سر خاک فاطمه نشست  

سپس مى گوید:

«على علیه السلام فاطمه را در شب دفن نمود چرا که اسماء بنت عُمیس قبل از آن که از دنیا برود براى او تابوتى درست کرده بود. فاطمه علیهاالسلام با دیدن آن تبسّمى نمود که در زمان حیاتش بعد از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله هرگز متبسّم دیده نشده بود، فاطمه علیهاالسلام را على علیه السلام و اسماء غسل دادند چرا که خود چنین وصیت نموده بود و ابوبکر و عمر از فوتش خبر نداشتند.

على علیه السلام جنازه را برداشت به طرف قبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله حرکت کرد و به روضه ى مبارک رفت و آنجا نماز خواند و تنى چند از نزدیکان و اصحاب بر او نماز خواندند و عباس و فضل و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار و امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و عقیل و بریده و حُذیفه و ابن مسعود در تشییع جنازه شرکت نمودند. جنازه را در تاریکى شب، آهسته آهسته و در سکوت مطلق به جانب قبر حرکت داد تا مبادا منافقین بفهمند و از دفن مانع شوند و جنازه را کنار قبر بر زمین نهادند، على علیه السلام خودش بدن نازنین همسرش را داخل قبر گذاشت با عجله ى تمام، خاک بر قبر ریختند و على علیه السلام از ترس دشمن قبر فاطمه را با خاک یکسان نمود صورت هفت یا چهل قبر تازه در نقاط مختلف بقیع درست کرد تا جاى حقیقى آن شناخته نشود. مراسم دفن در کمال خفاء و پنهانى و با سرعت انجام یافت همین که على علیه السلام از دفن فارغ شد، غم و اندوه فراوان بر او هجوم آورد و احساس کرد که سخت تنها شد. هم بى پیغمبر و هم بى فاطمه، همچون کوهى از درد، بر سر خاک فاطمه نشست.

حضرت فاطمه زهرا

قسمتى از این اقدامات ، براى آن بود که طبق وصیت زهرا(سلام الله علیها) مخالفان در مراسم تشییع ، نماز و خـاک سـپـارى او حـاضـر نشوند. اما آثار ظاهرى قبر را چرا از میان برده اند؟ چرا پس ‍ از خاک سـپـارى ، صـورت هـفت یا چهل قبر در گورستان بقیع ساخته اند؟ چرا این همه تلاش در پنهان داشتن مزار او شده است؟ اگر در سال چهلم هجرى ، فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) قبر پدر خود امیرمؤمنان(علیه السلام) را از دیده مردم پنهان کردند، از بى حرمتى مخالفان مى ترسیدند. آیا وضع مدینه در سه ماه پس از رحلت پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نیز چنین بود؟!

آیـا عـلّت هـمان نیست که آن حضرت در آخرین سخنانش به زنان مهاجر و انصار بیان کرد؟ او مى خـواسـت دور از چشم ناسپاسان و حق ناشناسان و غاصبان به خاک سپرده شود و حتى نشان او هم از آنـان پـنـهان باشد تا با این اقدام ، براى همیشه نارضایتى خود را از مخالفان ولایت اعلام کند.

حـاکـمیت نیز به اهمیت این اقدام واقف بود و سعى کرد آثار آن را خنثى کند. ولى با مقاومت امیرمؤمـنـان (علیه السلام) روبـه رو شـدنـد. امـام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتى فاطمه زهرا(سلام الله علیها)  به شهادت رسید، عـلى (علیه السلام) او را غـسـل داد و کـسـى جـز فـرزندان فاطمه ، فضّه و اسماء حضور نداشت . آنان بر فاطمه (سلام الله علیها)  نماز گزاردند و او را به خاک سپردند. روز بعد، مردم مدینه در بقیع جمع شدند و صـورت چـهل قبر را دیدند. نتوانستند قبر دخت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را تشخیص دهند. از این رو، یکدیگر را مـلامـت کـردنـد کـه : پـیامبرتان تنها یک یادگار داشت . او از دنیا رفت و به خاک سپرده شد. بـدون آنـکـه شـمـا حـضـور پـیـدا کـنـیـد و بـر او نـمـاز بـخـوانـیـد و حـتـى محل قبر او را نیز نمى شناسید.

بنابر بعضی روایت‌ها خلیفه اول و دوم از جمله کسانی بودند که چون صبح شد به درب خانه علی ـ علیه السّلام ـ آمدند برای تشییع جنازه، که مقداد ندا داد که دیشب حضرت زهرا- سلام الله علیها- به خاک سپرده شده‌است، این دو تن به شدّت خشمگین شدند و بر علی ـ علیه السّلام ـ اعتراض کردند.

برخى از سران حکومت غاصب گفتند: زنان بیایند و قبر را نبش کنند تا بر او نماز بگزاریم و او را دوبـاره بـه خـاک بـسـپـاریـم . وقـتـى خـبـر بـه امام على (علیه السلام) رسید، لباس رزم پوشید و درحـالى کـه از خـشـم چـشـمـانـش سـرخ شـده بـود، ذوالفـقـار را حمایل کرد و به بقیع آمد و مانع آنان شد.

امـامـان مـعـصـوم (علیهم السلام) نـیـز بـه رغـم آگـاهـى از مـحـل قـبـر، آن را آشـکـار نـسـاخـتـنـد و ایـن راز تـا ظهور منتقم و منجى بشریت حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف)  همچنان مخفى خواهد ماند

عمر، پیش آمد و گفت : ما قبر را نبش مى کنیم .

امـیـر مـؤمـنـان (علیه السلام) پیراهن او را گرفت و او را بر زمین کوبید و فرمود: اگر حق مرا گرفتید و چـیـزى نگفتم ، براى آن بود که ترسیدم مردم مرتد شوند و از دین برگردند. اما در مورد قبر فـاطـمـه ! سوگند به خدایى که جان على در دست اوست ، اگر به خاک فاطمه دست دراز کنید، زمـیـن را از خونتان سیراب مى کنم ! آنان با مشاهده مخالفت و تهدید امیرمؤمنان (علیه السلام)، از این کار چشم پوشیدند.

پـنـهـان داشـتـن قـبـر دخـت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، با هدف اعلام نارضایتى و اعتراض آن حضرت نسبت به متجاوزان بود.

حضرت فاطمه زهرا (ع)

بـنـابـرایـن از ابـتـکـارات حضرت زهرا(سلام الله علیها) در راه دفاع از ولایت و اعلام نارضایتى از مخالفان، وصـیـت بـه مـخـفـى مـانـدن قـبـرشان بود. ایشان با وصیت خود خواست اعتراض همیشگى اش را نسبت به غاصبان خـلافـت اعـلام کـنـد و بوسیله ى طرح این نقشه آخرین ضربه را بر حریف وارد ساخت و یک سند زنده و محکمى براى مظلومیت خودش و جبارى دستگاه خلافت براى همیشه باقى نهاد. همچنین هر مسلمانى در صدد برمى آید بداند قبر دختر عزیز پیغمبر اسلام در کجاست. وقتى شنید که جاى قبر معلوم نیست. خواهد پرسید: چرا؟ در جواب مى شنود که خود زهرا (علیهاالسلام) وصیت نموده که قبرش مخفى بماند. آنگاه خود آن شخص علت قضیه را درک مى کند و مى فهمد که از دستگاه خلافت وقت، ناراضى بوده و جنازه ى او در محیط خفقان آورى دفن شده است. آنگاه فکر مى کند که مگر ممکن است دختر محبوب پیغمبر اسلام با آن همه فضائل و کمالات، از خلیفه ى پدرش ناراضى باشد و خلافت او صحیح باشد؟! چنین امرى امکان ندارد. پس معلوم مى شود که خلافت او غاصبانه و بر خلاف نظریه ى پیغمبر (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) و خانواده اش بوده است.

امـامـان مـعـصـوم (علیهم السلام) نـیـز بـه رغـم آگـاهـى از مـحـل قـبـر، آن را آشـکـار نـسـاخـتـنـد و ایـن راز تـا ظهور منتقم و منجى بشریت حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف)  همچنان مخفى خواهد ماند.

احتمالات

به گزارش مشرق به نقل از فارس، آیت‌الله محمدصادق نجمی در سال 1315 در روستای هریس از توابع شبستر متولد و در سال 1332 وارد حوزه علمیه قم شد. وی مدت 28 سال علوم متداول در حوزه علمیه را نزد اساتید و مراجع بزرگی مانند آیات عظام محقق داماد، حاج شیخ مرتضی حائری و گلپایگانی فرا گرفت.

یکی از مسائل مسلم و قطعی در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) این است که قبر شریف آن حضرت، مخفی مانده و تا به حال، به طور مشخص و دقیق، قبری به آن حضرت نسبت داده نشده است.

از طرفی، مدفن و محلی که ممکن است پیکر پاک ایشان در آن جایگاه دفن شده باشد، و نیز علت مخفی بودن قبر شریف، و علت تلاش وهابیت برای قطعی نشان دادن قبر آن حضرت، محل گفت‌وگو و نظر بوده و نیازمند بحث و دقت فراوان است.

از همین رو، گفت‌وگویی با آیت‌الله محمد صادق نجمی انجام داده‌ایم که مشروح آن در پی می‌آید.

* علت مخفی بودن قبر حضرت فاطمه زهرا (س) چیست؟

ـ حداقل دو علت برای آن می‌توان بیان کرد: یکی از علل مخفی بودن قبر بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، عداوت و دشمنی حکام با اهل بیت (ع) بوده است. شما ببینید در سال 236 هجری متوکل دستور داد قبر امام حسین (ع) محو و با خاک یکسان شود. قبل از آن هم در قرن اول هجری به دستور بنی‌امیه، خانه حضرت فاطمه زهرا (س) تخریب شد.
علت دیگر مخفی بودن قبر ایشان، وصیت و تاکید حضرت فاطمه زهرا (س) بر آن، بوده است مبنی بر اینکه پیکر پاکش شبانه دفن و قبر مطهرش پنهان و مخفی شود.
به هر حال این وصیت و این نوع تدفین موجب شده که قبر آن حضرت مخفی و اقوال و آرای مختلف در میان محدثان و مورخان در مورد محل دفن وی پدید آید.

* چند احتمال درباره محل دفن ایشان وجود دارد؟

ـ عده‌ای می گویند قبر حضرت فاطمه (س) در بقیع واقع شده، عده‌ای دیگر بر این عقیده‌اند که در داخل خانه‌اش قرار گرفته و بعضی دیگر احتمال می‌دهند در مسجد رسول خدا (ص) و در میان بیت و منبر آن حضرت باشد.

* آیا روایتی داریم که محل دفن حضرت فاطمه زهرا (س) را مشخص کرده باشد؟

ـ بله، روایات مسند و مورد اعتمادی از شش امام معصوم درباره محل دفن حضرت زهرا (س) در منابع شیعه نقل شده است. این روایات نشانگر آن است که حضرت، داخل خانه خود که در کنار مسجد و در جوار خانه رسول خدا (ص) قرار داشت دفن شده است.

* جالب است که از شش امام در این مورد روایت داریم!

ـ بله، در این روایات دو نکته قابل توجه است: یکی اینکه شاید کمتر حادثه‌ای وجود داشته باشد که درباره آن از شش امام معصوم بالاتفاق روایت نقل شده باشد. نکته دوم این است که متن این روایات، دفن شدن آن حضرت در بقیع را با صراحت نفی می‌کند.

* ممکن است نمونه‌ای از این روایات را نقل بفرمایید؟

ـ در یکی از آن روایات، مرحوم شیخ صدوق از ابی‌نصر بزنطی نقل می‌کند که از امام علی‌بن موسی الرضا (ع) از محل قبر حضرت فاطمه (ع)سوال نمودم، حضرت فرمود: «دفنت فی بیتها فلما زادت بنو امیه فی مسجد صارت فی مسجد فاطمه زهرا (س)» یعنی امام رضا جواب داد: حضرت در داخل خانه‌اش دفن شده و بعد که بنی‌امیه خواستند مسجد را توسعه دهند خانه را تخریب کردند و قبر حضرت در مسجد، قرار گرفت.
این روایت را مرحوم کلینی، ابن شهرآشوب و علامه مجلسی نیز نقل کرده‌اند.
روایت دیگری را هم عرض کنم؛ سید‌بن طاووس در کتاب «المسائل واجوبتها من الائمه» نقل می‌کند: محمد همدانی می‌گوید: به آن حضرت نوشتم: اگر صلاح می‌دانید مرا از محل دفن مادرتان فاطمه زهرا (س) آگاه سازید که آیا در مدینه است یا همانگونه که مردم می‌گویند در بقیع قرار دارد؟ آن حضرت در جواب نوشت: «هی مع جدی صلوات الله علیه» یعنی حضرت زهرا (س) در جوار جدم رسول الله (ص) دفن شده است.

* نظر علمای معروف شیعه در این باره چیست؟

ـ مرحوم شیخ صدوق پس از نقل اختلاف در محل دفن آن حضرت می‌گوید عده‌ای از محدثین روایاتی را نقل کرده‌اند که دلالت دارد بر اینکه آن حضرت داخل خانه‌اش به خاک سپرده شده است، سپس می گوید: «و هذا هو الصحیح عندی» یعنی به نظر من هم این قول صحیح است.
شیخ طوسی هم این نظر را دارد. وی می‌گوید بهترین قول‌ها این است که حضرت زهرا (س) داخل خانه‌اش یا در روضه دفن شده است.
مرحوم طبرسی نیز معتقد است که قول کسانی که می‌گویند مدفن حضرت، در بقیع است، قول بعیدی است و دو قول دیگر که داخل خانه‌اش و یا در روضه دفن شده است صحیح به نظر می‌رسد.
علامه مجلسی هم می‌فرماید: همانگونه که در کتاب مزار بیان کرده‌ایم، اصح اقوال این است که آن حضرت داخل خانه‌اش دفن شده است.
همچنین علامه حسن زاده آملی، که خود از صاحبدلان است، می نویسد: بعضی از صاحبدلان به طریق خاصی از علم جفر، سؤال طرح کرده‌اند که «یا علیم، قبر فاطمه زهرا (س) در کجای مدینه است؟» جواب گرفته‌اند که: «جای قبر، خانه شفیع جمیع امت است.»

* آیا حضرت‌عالی، همین نظر را دارید؟

بله، یک خاطره‌ای از شیخ محمد علی عمری (ره) رهبر شیعیان حجاز که اخیراً از دنیا رفت برایتان بگویم. در ماه رمضان سال 1326 قمری در مدینه منوره با ایشان ملاقات داشتم، ضمن مطالب سودمند درباره قبر شریف حضرت زهرا فرمودند: قبر آن حضرت مسلماً داخل بیت خودش است و زمانی که ما کودک بودیم، قبر آن حضرت مشخص بود و ارتفاع آن به یک متر می‌رسید، ایشان اشاره کرد به عصایی که در دست من بود و گفت: تقریبا به ارتفاع عصای شما بود.

* آیا شواهد و قرائن دیگری مبنی بر دفن شدن حضرت فاطمه زهرا (س) در خانه خود وجود دارد؟

ـ تردیدی نیست که دفن شدن در کنار قبر پیامبر اکرم (ص) برای هر مسلمانی بزرگترین افتخار دنیوی و عالی ترین مقام معنوی است. شما ببینید طبق همین اصل، سران سقیفه با بهره‌گیری از شرایط موجود و بدون اذن، توانستند کنار حضرت رسول (ص) دفن شوند.
باز بر همین اصل بود که امام مجتبی (ع) وصیت کرد که در صورت امکان در کنار تربت جد بزرگوارش رسول اکرم (ص) دفن شود ولی با اجبار و اکراه مانع شدند.
در مورد حضرت زهرا (س) افزون بر آنچه گفته شد، وجود ارتباط خاص معنوی و روحانی متقابل و عاطفه و محبت غیر قابل وصف بین رسول خدا (ص) و ایشان، و با توجه به اینکه هیچ مانعی از دفن شدن آن حضرت در داخل خانه‌اش متصور نیست، چگونه می‌توان قبول کرد که حضرت فاطمه (س) راضی شود در جایی غیر از خانه خودش و غیر از جوار پدر بزرگوارش دفن شود؟!

* نظر علمای اهل تسنن در باره مدفن حضرت زهرا (س)چیست؟

علمای اهل سنت در باره مدفن حضرت زهرا (س) سه قول آورده‌اند: یکی داخل بیت خود ایشان. این قول را ابن‌شیبه از قدیمی‌ترین مورخان آورده است و مدینه‌شناس مشهور یعنی عبدالعزیز نقل می‌کند که وی می‌گفت: حضرت فاطمه (س) داخل خانه‌اش دفن شده است.
قول دیگر آنها این است که حضرت، در بقیع دفن شده است البته در تعیین محل دقیق آن اختلاف نظر دارند.
قول سوم آنها این است که داخل حرم ائمه بقیع دفن شده است. این قول را می‌توان قول مشهور میان علمای اهل سنت دانست. دلیل طرفداران این قول وصیت امام حسن مجتبی (ع) است که فرمود: «ادفنونی عند قبر امی فاطمه» مرا کنار قبر مادرم فاطمه (س) به خاک بسپارید.

* مراد این روایت چیست؟

در عین اینکه اصل وصیت امام مجتبی (ع) از نظر تاریخی مورد تایید است اما منظور امام حسن مجتبی (ع) از جمله «امی فاطمه» مادر بزرگوارش «فاطمه بنت اسد» است نه مادرش حضرت زهرا (س) چون اطلاق کلمه «ام» به مادر بزرگ، یک اطلاق شایع و گسترده است.
شاهدش اینکه ابن‌حبان از بزرگترین محدثان و علمای اهل سنت در قرن چهارم در مورد قبر امام مجتبی (ع) می‌نویسد: حسن بن علی (ع) در کنار قبر مادر بزرگش فاطمه بنت اسد، دفن شده است.

* عده‌ای معتقدند حضرت فاطمه زهرا (س) در محل «روضه» دفن شده است، نظرتان چیست؟

ـ‌ می‌گویند روضه آن بخش از مسجد النبی است که میان منبر و خانه پیامبر قرار گرفته است.
اصطلاح روضه و نامگذاری آن مکان مقدس به این اسم، برگرفته از گفتار رسول خداست که فرمود: «ما بین بیتی و منبری روضة من ریاض الجنة» یعنی بین خانه و منبرم، باغی از باغ‌های بهشت است.

محدوده روضه نزد شیعه با محدوده روضه در نظر اهل سنت متفاوت است.

به نظر ما، روضه از دیوار محراب مسجد النبی (ص) در جنوب ـ که امروزه با نرده‌های فلزی مشخص است ـ آغاز و در شمال به چهارمین ستون منتهی می‌شود. یعنی یک ستون بیشتر از آنچه اهل سنت می‌گویند و حد دوم آن در شرق داخل بیت پیامبر (ص) و بیت فاطمه زهرا (س) است و در سمت غرب محاذی منبر شریف است.

اما پاسخ شما در مورد احتمال دفن ایشان در روضه، این است که ما باید ببینیم منظور از روضه چیست؟ اگر مرادتان محدوده‌ای است که شیعه معتقد است و بیت حضرت زهرا را نیز شامل می‌شود؟ باید عرض کنم مساله دفن شدن آن بزرگوار در روضه (به این معنا) در واقع مکمل روایاتی خواهد بود که با صراحت دلالت دارند بر اینکه پیکر آن بانو در داخل بیت خویش به خاک سپرده شده است. زیرا از نظر شیعه، روضه دارای مفهوم وسیعتر بوده و شامل بیت پیامبر و حضرت فاطمه (س) نیز می‌شود.

اما اگر مراد از روضه تنها فاصله بیت و منبر باشد علاوه بر اینکه دلیلی بر مدفون بودن حضرت زهرا سلام الله علیها در آنجا وجود ندارد، اگر پیکر حضرت زهرا (س) در روضه (به این معنا) دفن شده باشد، اشکال فقهی نیز بر آن متوجه آن خواهد شد چرا که از نظر شرع، دفن شدن جنازه ـ متعلق به هر کسی که باشد ـ در مسجد و محلی که برای عبادت مسلمانان وقف شده است مجوز شرعی ندارد و لااقل مکروه است، و ائمه هدی (ع) بیشتر از هر کس، احکام الهی را مراعات می‌کردند. طبق این تحلیل، چگونه جسد مطهر حضرت زهرا (س) در روضه، که حساس‌ترین جای مسجد پیامبر (ص) است، دفن شده است؟ و اگر چنین امری جایز بود، پیکر پاک رسول خدا (ص) بر این کار، اولی و سزاوارتر بود.

* پس جمع‌بندی بحث این شد که حضرت زهرا داخل خانه خود، مدفون است و احتمالات دیگر بسیار بسیار ضعیف است؟

ـ بله از مجموع ادله و شواهد به دست می‌آید که قبر مطهر حضرت زهرا (س) در بیت خود و در کنار مسجد رسول خدا (ص) است.

* اگر حضرت زهرا (س) در خانه خود مدفون است پس جریان تشییع جنازه، تابوت و .... چگونه توجیه می‌شود؟ چون به هر حال تابوتی برای حضرت ساختند و ایشان را مخفیانه تشییع کردند.

ـ حضرت، دو خانه داشته‌اند. خانه اول کنار مسجد پیامبر بود و خانه دوم نزدیک بقیع بود. حوادث مهم تاریخی هم بیشتر در خانه دوم اتفاق افتاده است که از جمله یورش به خانه حضرت زهرا (س) و آتش زدن آن، دوران نقاهت ایشان، ملاقات‌ها و حوادثی که در ایام نقاهت حضرت زهرا (س) اتفاق افتاده در خانه دوم بوده است. لذا مراسم تجهیز و تشییع آن بانوی مکرمه، مربوط به منزل دوم بوده و از آنجا به سمت منزل اول تشییع شده و در منزل اول کنار مسجد دفن شده است.

* پس با این بیان، اشکالی که برخی وارد کرده‌اند (چگونه خانه حضرت زهرا (س) را سوزاندند در حالی که منزل ایشان، کنار مسجدالنبی بود و سقف مسجد و قبر رسول خدا (ص) از شاخه های قابل اشتعال بود، لذا اگر آن خانه را می‌سوزاندند همه مسجد آتش می‌گرفت) حل می شود‌؟

ـ بله، این حادثه در بیت دوم امیرالمؤمنین (ع) اتفاق افتاده نه بیت اول که کنار مسجد بود و اینطور اشکال‌ها برای از بین بردن حوادث مهم آن زمان است.

* عده‌ای معتقدند که؛ وهابی‌ها می‌خواهند قبر حضرت را مشخص جلوه دهند و اصرار دارند که حضرت زهرا (س) در بقیع، دفن شده و لذا قبر فاطمه بنت اسد را قبر حضرت زهرا معرفی می‌کنند. نظرتان چیست؟

ـ تحریف این واقعیت و اصرار و تلاش نویسندگان آنها، در طول تاریخ وجود داشته است. حکومت‌ها در طول تاریخ با معرفی قبر حضرت زهرا (س) در داخل حرم ائمه بقیع، می‌خواستند فشار عقیدتی و سیاسی را از خود دور کنند. همه اینها در راستای سر پوش گذاشتن به ایراد و انتقادی است که در طول تاریخ از سوی پیروان مکتب اهل بیت (ع) به خط فکری مخالفان اهل بیت (ع) از لحاظ مخفی بودن قبر یگانه یادگار رسول خدا (ص) مطرح شده است.

به همین جهت، حکومت‌ها مجبور بودند به هر عنوانی که شده قبری برای فاطمه دختر رسول خدا (ص) معرفی کنند، لذا در طول تاریخ و حتی در دوران حکومت سعودی‌ها کتیبه‌هایی در حرم ائمه بقیع، مبنی بر واقع شدن قبر فاطمه زهرا (س) در این محل، نصب شد و در این راستا برای فاطمه بنت اسد مدفن‌هایی غیر از این مدفن اصلی معرفی کردند.

همه این تلاش‌ها به خاطر این است که سوال بزرگ تاریخ را از بین ببرند که چه شرایطی اتفاق افتاد که قبر فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اکرم (ص) مخفی ماند. و این هشداری جدی برای حقیقت‌طلبان است!

* علت اینکه امامان بعدها محل دفن را فرموده اند چه بوده است؟ ‌آیا منافاتی با مخفی ماندن ندارد؟

ـ خیر، اوایل باید مخفی می‌ماند، چون اوضاع و شرایط بسیار بد بود اما بعدها این شرایط حساس و سخت از بین رفت لذا اظهار کردند که در خانه خود مدفون شده است. سؤال تاریخی همچنان نیز باقی است که چرا و به چه علت در آن زمان قبر شریف ایشان مخفی ماند‌؟!
این مطلب درباره قبر شریف حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نیز هست، قبر ایشان نیز بعدها معلوم شد.